چکیده:
فقهالقرآن یا به عبارت دیگر فقه اسلامی بهمثابه منظومهای کامل از حقوق و قوانین اسلامی، از دیرباز در آثار مستشرقان منعکس شده است. به بیان دیگر خاستگاه و سرچشمه فقهالقرآن ازجمله مسائل بحثبرانگیز در این حوزه مطالعاتی است. مستشرقان با اغراض و اهداف مختلف به مطالعات اسلامشناسی و فقهپژوهی روی آورده، در آثار خود، این مسئله را مورد نقد و بررسی قرار دادهاند، و به این سوال اساسی پرداختهاند که آیا احکام فقهی از مصدر اولیه قرآن منبعث و صادر شدهاند و یا آنکه فقه اسلامی متاثر از سایر ادیان الهی همچون یهود و مسیحیت و حتی قوانین برخی کشورها بوده است؟ ازاینرو پژوهه حاضر با روش توصیفی - تحلیلی و با گردآوری اطلاعات به روش کتابخانهای و تجزیه و تحلیل محتوایی به «سیر خاستگاه و شکلگیری فقهالقرآن از منظر مستشرقان» پرداخته و برآمد پژوهه بیانگر آن است که مستشرقان در آثار فقهپژوهی خود، با استناد به برخی از شباهتهای ظاهری احکام اسلامی با قوانین ادیان الهی پیشین، این پیشفرض را توسعه داده و بر این مهمّ اهتمام داشتهاند که برخلاف نظر اندیشمندان مسلمان، فقه اسلامی برگرفته از قرآن و مصدر وحی نیست؛ بلکه این دسته از قوانین از آیین یهودیت و مسیحیت وارد دین اسلام شده است و در این راستا به برخی از موارد تشابه قوانین اسلامی با قوانین ادیان پیشین اشاره کردهاند. البته برخی از مستشرقان نیز همسو با اندیشمندان مسلمان بر این باورند که چون مصدر احکام در ادیان مختلف آسمانی از جانب خداوند متعال است، از اینرو مشاهده برخی وجوه تشابه عجیب نیست و ازآنجاییکه احکام در ادیان آسمانی از مصدری واحد و برای اهداف مشترک صادر شدهاند، دارای وجوه تشابه هستند، و دلایل متعددی همچون وجود برخی از احکام و قوانین فقهی همچون نظام حسبه، عقاب، تعزیر، زکات و ... که تنها در اسلام و فقهالقرآن وجود دارد، خود دلیلی واضح بر عدم اقتباس و شکلگیری فقه اسلامی از سایر مصادر است که نگارنده در پژوهه حاضر، با پرداختن به آرا برخی از مستشرقان پیرامون خاستگاه فقهالقرآن، به نقد و بررسی آن میپردازد.
Quranic jurisprudence or in other words Islamic jurisprudence as a complete system of Islamic rules and laws has been reflected in the works of Orientalists for a long time. In other words, the origin and source of Quranic jurisprudence are one of controversial issues in this field of study. Orientalists have turned to the studies of Islamic studies and jurisprudence with different aims and objectives. In their works, they have criticized and examined this issue, and they have addressed the basic question of whether the jurisprudence rulings were issued from the primary source of the Quran or whether jurisprudence has Islam been influenced by other divine religions such as Judaism and Christianity and even the laws of some countries? From this, the present study deals with the “origin and formation of Quranic jurisprudence from the point of view of the Orientalists” by descriptive-analytical method and by collecting information in the library method and content analysis. Referring to some apparent similarities of Islamic laws with the laws of previous divine religions, they developed this premise and paid attention to the fact that, contrary to the opinion of Muslim thinkers, Islamic jurisprudence is not derived from the Quran and the source of revelation, but this group of laws has entered the religion of Islam from Judaism and Christianity, and in this regard, some cases of similarity of Islamic laws with the laws of previous religions have been pointed out. Of course, some orientalists, along with Muslim thinkers, believe that since the rulings in different religions are from the heavenly God, therefore it is not strange to observe some aspects of similarity, and since the rulings in the heavenly religions were issued from a single source and for common purposes, they have aspects of similarity, and several reasons such as the existence of some jurisprudence and rules such as the system of hasbah, iqab, ta’zir, zakat, etc., which exist only in Islam and jurisprudence of the Quran, are a clear proof of the non-adaptation and formation of Islamic jurisprudence from other sources that the author criticizes in the present study by addressing the opinions of some orientalists about the origin of the jurisprudence of the Quran.
خلاصه ماشینی:
مستشرقان با اغراض و اهداف مختلف به مطالعات اسلامشناسی و فقهپژوهی روی آورده، در آثار خود، این مسئله را مورد نقد و بررسی قرار دادهاند، و به این سؤال اساسی پرداختهاند که آیا احکام فقهی از مصدر اولیه قرآن منبعث و صادر شدهاند و یا آنکه فقه اسلامی متأثر از سایر ادیان الهی همچون یهود و مسیحیت و حتی قوانین برخی کشورها بوده است؟ ازاینرو پژوهه حاضر با روش توصیفی - تحلیلی و با گردآوری اطلاعات به روش کتابخانهای و تجزیه و تحلیل محتوایی به «سیر خاستگاه و شکلگیری فقهالقرآن از منظر مستشرقان» پرداخته و برآمد پژوهه بیانگر آن است که مستشرقان در آثار فقهپژوهی خود، با استناد به برخی از شباهتهای ظاهری احکام اسلامی با قوانین ادیان الهی پیشین، این پیشفرض را توسعه داده و بر این مهمّ اهتمام داشتهاند که برخلاف نظر اندیشمندان مسلمان، فقه اسلامی برگرفته از قرآن و مصدر وحی نیست؛ بلکه این دسته از قوانین از آیین یهودیت و مسیحیت وارد دین اسلام شده است و در این راستا به برخی از موارد تشابه قوانین اسلامی با قوانین ادیان پیشین اشاره کردهاند.