چکیده:
دانش رجال، بر پارهای از قواعد و اصول بنا شده که هر حدیثپژوهی پیش از ورود به ارزیابی اسناد روایات (نقد سندی) باید موضع خود را نسبت به آنها مشخص کند. شیخ انصاری در تراث فقهی و اصولی خود بر طبق مبانی خود روایاتی را به لحاظ سند ارزیابی نموده است. پژوهش حاضر با روش توصیفی ـ تحلیلی به مبانی رجالی شیخ انصاری پرداخته و به این نتیجه رسیده است که: شیخ انصاری در مقام عمل نشان داده که یک فقیه و حدیثپژوه به علم رجال نیاز دارد. ایشان به وثاقت اصحاب اجماع باور دارد و مبنای مشایخ ثقات را پذیرفته و روایت قمیها از راوی را دلیل بر وثاقت وی میداند. شیخ انصاری کثرت نقل بزرگان از راوی، ترحّم و ترضّی، نقل شیخ مفید از راوی را دلیل بر توثیق راوی دانسته و بر این باور است که اگر راوی از مشایخ صدوق باشد، ثقه است.
خلاصه ماشینی:
شیخ انصاری در تراث فقهی و اصولی خود بر طبق مبانی خود روایاتی را به لحاظ سند ارزیابی نموده است که در اینجا دیدگاههای وی را نسبت به این اصول و قواعد رجالی بیان میکنیم.
1. مبانی رجالی شیخ انصاری شیخ اعظم در علم رجال تألیف مستقلّی دارد که در آن تنها اسامی راویان ثقه و ممدوحی را که به روایاتشان عمل میکرده، آورده است.
وی در توثیق آن راویان تنها به کتابهای پنجگانه رجال النجاشی، الفهرست، رجال الطوسی، رجال الکشی و الخلاصه اعتماد کرده و چیزی افزون بر آنها نیاورده است؛ ولی با تحقیق میدانی در آثار فقهی و اصولی وی میتوان این مبانی را به دست آورد؛ زیرا شیخ در این آثار خود، هنگام نقد و ارزیابی روایات، گاهی به برخی قواعد رجالی نظر داشته است.
شیخ انصاری در کتاب فرائد الاصول، در بحث حجیت خبر واحد، ادعای کشی را یکی از نشانههای درستی اجماع شیخ طوسی مبنی بر حجیت خبر واحد دانسته و در این باره چنین آورده است: برخی از این قرینهها و نشانهها همان است که کشی در رجال ادعا کرده: «اجمعت العصابة علی تصحیح ما یصح عن جماعة».
شیخ انصاری درباره این روایات چنین میگوید: برتری سندی دو صحیحه بر روایت ابن مسلم نامعلوم است؛ زیرا در سند آن تنها «ابن بکیر» ایراد دارد که او و همچنین روایتگرش از اصحاب اجماعاند.
شیخ انصاری با این وجود، روایت را معتبر میداند و در توجیه آن چنین میگوید: اگرچه در سند روایت موسی بن بکر قرار دارد، ولی عبدالله بن مغیره از او روایت کرده و عبدالله بن مغیره از اصحاب اجماع است.