چکیده:
روایات اهلبیت(ع)، تعبیر «ازدیاد ایمان» را دربارهی تحولاتی در انسان مطرح میکند که علاوهبر بُعد اعتقادی و عبادی، ابعاد دیگر روانی و رفتاری وی را نیز در بر میگیرند. از دیگرسو؛ نظریهی روانشناختی «مراحلرشدایمانِ» جیمزفاولر، چیستیِ«رشد ایمان» را در قالب «افزایش و بهبود مجموعهای از تواناییهای شناختی، اجتماعی، اخلاقی و عاطفی در طول عمر» بهتصویر میکشد. پژوهش حاضر درپی آن است تا با جمعآوری و بررسی مفهومیِ مهمترین روایاتِ دالّ بر تعریف«ازدیاد ایمان»، این مفهوم حدیثی را با «مفهوم رشد ایمان» در نظریهی فاولر مقایسه کند. از بررسی روایات چنین نتیجه میشود که «ازدیاد ایمان؛ تحقق، تثبیت و تعالی اجزاء و شاخصهای شناختی، عاطفی،انگیزشی، اخلاقی و اجتماعیِ ایمان در ساحتهای؛ روان، رفتار وگفتار انسان است». فاولر نیز با وجود عدم التزام به متعلَّقات الهی و وحیانی ایمان و فقدان سرمشق انسانی مطلق وکامل، معتقد بود که؛ «جهتگیری رشدایمان به سمت سطوح پیشرفتهتری از ادراک، یکپارچگی، ساختنِمعنا و روابط میانفردی است».
Probing in Ahl al-Bayt Hadiths reveals several cognitional, moral, social and emotional aspects of “faith” apart from its “ideological” aspect and also shows its potential of incensement. On the other hand, James Fowler’s significant and psychological theory of “stages of faith growth” depicts the essence of “faith growth” in “increasing and enhancement of a collection of cognitional, social, moral and emotional capabilities” during the lifetime. The base of this study is a comparison between the mentioned cognitional theory with the concept of faith increasing in Hadiths. According to hadiths, increasing in faith means “realization, consolidation and enhancement in cognitional, emotional, moral and social indices of faith in human beings”. Fowler also believes that “the orientation of faith growth is towards more progressed levels of cognition, integrity, meaning making and interpersonal relationships”. Although, in his approach human beings lack a proper and complete and absolute exemplary in faith.
خلاصه ماشینی:
2 «ازدیاد ایمان» نیز از اهداف «تربیت دینی» است و قرآن کریم بارها فزونی ایمانِ مؤمنان را ستوده و گاه از چگونگی تحقق این فزونی سخن گفته است؛ 3 برای مثال، خداوند «نزول آرامش قلبی» را سبب «فزونی ایمانِ» دانسته و به خویش نسبت داده است: (هُوَ الَّذِی أَنْزَلَ السَّکِینَةَ فِی قُلُوبِ الْمُؤْمِنِینَ لِیزْدَادُوا إِیمَاناً مَعَ إِیمَانِهِمْ)؛ 4 او کسی است که آرامش را در دلهای مؤمنان نازل کرد تا ایمانی بر ایمانشان بیافزایند.
با این مقدمات، سزاوار است تا به منظور تربیت معنوی خود و دیگران و سیر در جهت تعالیِ ایمانی، چیستی و چگونگی رشد ایمان را از «مراحل آغازین» تا «مراحل متعالی» بررسیم و ببینیم که فرد باید دچار چه تحولاتی در ابعاد مختلف وجودی شود تا مفهوم «ازدیاد ایمان» درباره او صدق نماید؟ اگر چه دانشمندان اسلامی به تبیین کلامی این موضوع پرداختهاند- که بدانها اشاره خواهد شد- لکن مراجعه دقیقتر به روایاتِ ناظر به افزایش یا کاهش ایمان، ما را به جنبههای «روانی و رفتاری» گستردهای رهنمون میکند که کمتر مورد توجه قرار گرفته و در لابهلای مباحث اعتقادی کمرنگ شدهاند.
روش و مراحل پژوهش مقاله حاضر با بهرهگیری بیشتر از ظرفیتهای «حدیثی» برای باز تعریف «ازدیاد ایمان» و با نگاه به «تعریف رشد ایمان از نگاه فاولر»، به تبیین دقیقتری از معنای روانی و تربیتی «ازدیاد ایمان» پرداخته و به برخی از همسوییها و تفاوتها با دیدگاه فاولر اشاره کرده است؛ بدین صورت که ابتدا نظریه فاولر را در «تعریف رشد ایمان» به اختصار بیان میکنیم و سپس «نظریه رشد ایمانی فاولر به عنوان چارچوبی برای تربیت دینی»، ص79-67.