چکیده:
در بین سال های 1354 تا 1356 کاوه گلستان مجموعه عکسی را به عنوان روسپی ثبت و ارایه کرد. در رابطه با زنان روسپی یا همان کارگران جنسی در بین سال های قبل از انقلاب، فیلم های سینمایی بسیاری با این مضمون ساخته شد؛ فیلم هایی از جریان «فیلم فارسی» که فاقد ارزش های هنری بودند و البته فیلم هایی از جریان «موج نو سینمای ایران» که با نگاهی متفاوت و دارای ارزش های هنری توسط فیلم سازان خلاق با دیدگاه نو و ژرف ساخته می شدند که در این مقاله، مجموعه عکس های روسپی کاوه گلستان، «مستند قلعه» ساخته کامران شیردل و فیلم های سینمایی «طوطی» ساخته ذکریا هاشمی و سینمایی «دشنه» ساخته فریدون گله که هر دو این فیلم های سینمایی حاصل جریان موج نو سینمای ایران می باشد که از ابعاد مختلف مورد نقد و بررسی قرار گرفته است. با توجه به اینکه مجموعه روسپی گلستان با بیش از 40 سال از ثبت آن هنوز مورد بحث منتقدین و هنرمندان و علاقه مندان است، ضروری دانستم این مجموعه را با آثاری که محصول همان دوره تاریخی با همین مضمون در یک مدیوم متفاوت، مورد نقد و بررسی قرار دهم. کاوه گلستان، کامران شیردل، فریدون گله و ذکریا هاشمی و بسیاری از هنرمندان آن دوره با توجه به چنین معضلات اجتماعی و مصایب آن در وهله اول، برای خود زنان روسپی و در مرحله بعد، برای سایر افراد جامعه از کنار این واقعیت اجتماعی نگذشته اند و آن را نادیده نگرفته اند. پرداختن به این مقوله از جانب هنرمندان موجب شد مسیولین وقت برای این زنان خدمات اجتماعی مثل بیمه، بهداشت و آموزش درنظر بگیرند و این زنان از حمایت های اجتماعی برخوردار شوند و از مورد خشونت و تحقیر قرار گرفتن تا حدودی مصون بمانند.
Between 1976 and 1978, Kaveh Golestan signed up and presented a collection of
pictures as a prostitute. Regarding prostitutes or sex workers in the years before the
revolution, many movies were made with this theme; Films from the “Filmfarsi” stream
that lacked artistic values and of course films from the “New Wave of Iranian Cinema”
stream that were made with a different perspective and with artistic values by creative
filmmakers with a new and deep perspective, which in this article, Kaveh’s collection
of prostitute photos Golestan, “Fortress” by Kamran Shirdel and the movies “Parrot”
by Zikriya Hashemi and the movie “The Dagger” by Fereydon Gole, both of these
movies are the result of the new wave of Iranian cinema, which has been criticized from
different aspects. Considering that the collection of Golestan prostitutes is still being
discussed by critics, artists, and enthusiasts more than 40 years after its registration, I
considered it necessary to review this collection with the works produced in the same
historical period with the same theme in a different medium. The tenth Kaveh Golestan,
Kamran Shirdel, Fereydoun Gole and Zakaria Hashemi, and many artists of that period
did not ignore this social reality considering such social problems and their sufferings,
firstly for the prostitutes themselves and in the next stage, for other members of the
society. They didn’t ignore that. Addressing this issue on the part of the artists made the
officials of the time consider social services such as insurance, health, and education
for these women, and these women benefit from social support and remain somewhat
immune from being subjected to violence and humiliation.
خلاصه ماشینی:
در رابطه با زنان روسپي يا همان کارگران جنسي در بين سال هاي قبل از انقلاب ، فيلم هاي سينمايي بسياري با اين مضمون ساخته شد؛ فيلم هايي از جريان «فيلم فارسي » که فاقد ارزش هاي هنري بودند و البته فيلم هايي از جريان «موج نو سينماي ايران » که با نگاهي متفاوت و داراي ارزش هاي هنري توسط فيلم سازان خلاق با ديدگاه نو و ژرف ساخته مي شدند که در اين مقاله ، مجموعه عکس هاي روسپي کاوه گلستان ، «مستند قلعه » ساخته کامران شيردل و فيلم هاي سينمايي «طوطي » ساخته ذکرياهاشمي وسينمايي «دشنه »ساخته فريدون گله که هردواين فيلم هايسينماييحاصل جريان موج نو سينماي ايران مي باشد که از ابعاد مختلف مورد نقد و بررسي قرار گرفته است .
با توجه به اينکه مجموعه روسپي گلستان با بيش از ٤٠ سال از ثبت آن هنوز مورد بحث منتقدين و هنرمندان و علاقه مندان است ، ضروري دانستم اين مجموعه را با آثاري که محصول همان دوره تاريخي با همين مضمون در يک مديوم متفاوت ، مورد نقد و بررسي قرار دهم .
کاوه گلستان ، کامران شيردل ، فريدون گله و ذکريا هاشمي و بسياري از هنرمندان آن دوره با توجه به چنين معضلات اجتماعي و مصائب آن در وهله اول ، براي خود زنان روسپي و در مرحله بعد، براي ساير افراد جامعه از کنار اين واقعيت اجتماعي نگذشته اند و آن را ناديده نگرفته اند.
در اين پژوهش ، سعي شده است نقدي با نگاه توصيفي -تحليلي بر مجموعه عکس روسپي کاوه گلستان و تطبيق آن با چند اثر سينمايي موج نو يا مستند آن دوره تاريخي با مضمون روسپيگري انجام شود.