چکیده:
جستار حاضر بنای آن دارد که با تکیه بر سنخ وجودی تجربه زیبایی شناسی و حکم زیبایی شناختی، رویکرد زیست پایدار را در مقوله لباس، تجربه و حکم را به عنوان محور اصلی تبیین قرار داده و از این طریق، بحث را از چالش های حاکم رها سازد و سپس با پرداختن به جایگاه معرفت در تجربه زیبایی شناختی، به تعریفی متناسب با رابطه امروز بشر با عالم هنر در زمینه طراحی مد نایل شود. زیست پایدار جنبشی است که فعالیتش را برای دفاع از محیط، از قرن هجدهم در اروپا آغاز کرد و با اندیشه برابری طلبی، آزادی خواهی و دفاع از حقوق زیست محیطی از اواخر دهه 1960 به این طرف، به صورت جدی در طراحی مد رایج شد. طراحی منسوجات یک عرصه زیبایی شناسی متغیر و مبتنی بر جایگزینی مداوم طراحی های جدید با هدف بهره برداری اقتصادی است. اما امروزه توجه به حفظ محیط زیست و بهره برداری از منابع، به یک چالش مهم در مسیر تداوم حیات انسانی بدل شده و در حوزه منسوجات، جایگزین نمودن مواد قابل بازیافت، مواد بادوام و استفاده از شیوه های تولید منطبق بر معیارهای زیست محیطی و... به عنوان جایگزینی برای تولید متداول و به چالشی نوین در حوزه طراحی و زیبایی شناسی مطرح شده است. در این راستا، مجموعه ای از طراحان برای تحقق این امر، به روش های نوینی برای طراحی منسوجات همچون بهره برداری از مواد طبیعی و بازیافتی و استفاده مجدد از منسوجات مستعمل روی آورده اند. از این رو، پژوهش حاضر با هدف دست یابی به معیارهای زیبایی شناسانه منسوجات زیست پایدار، به بررسی نظریه های حاکم بر این حوزه پرداخته و با روش توصیفی- تحلیلی و منابع کتابخانه ای، درصدد ارایه معیارهای منتج از این شیوه طراحی برآمده است. بررسی تجارب طراحی به این شیوه در دوران اخیر، حاکی از آن است که این راهبرد، با نگرش های اخلاقی و طرح پدیدارشناسانه مفهوم زیبایی، درصدد توسعه تجارب شخصی مصرف کننده از طریق آشنایی زدایی، دگردیسی ارزش ها، توجه به ارزش های فرهنگی و طرد زیبایی سوداگرایانه است.
The present essay is based on the foundation of the existence of aesthetic experience and aesthetic judgment, putting the sustainable approach in the category of clothing, experience, and judgment as the main axis of explanation and in this way, freeing the discussion from the prevailing challenges and then By addressing the place of knowledge in the aesthetic experience, a definition suitable for today’s human relationship with the world of art in the field of fashion design will be reached. Sustainable living is a movement that began its activity to defend the environment in the 18th century in Europe, and with the idea of egalitarianism, libertarianism, and the defense of environmental rights, it became popular in fashion design from the late 1960s onwards. Textile design is a changing field of aesthetics that relies on the constant replacement of new designs with the objective of economic exploitation. But today, attention to preserving the environment and utilizing resources has become an important challenge in the path of human life continuity, and the field of textiles, replacing recyclable materials, durable materials and using production methods that comply with environmental standards and... It has been proposed as an alternative to traditional production and a new challenge in the area of design and aesthetics. Designers have turned to new methods for designing textiles, such as using natural and recycled materials and reusing used textiles. Therefore, to achieve the aesthetic criteria of bio-sustainable textiles, the current research has investigated the theories governing this field and with the descriptive-analytical method and library resources, it is trying to present the criteria resulting from this design method. Examining the experiences of designing in this way in recent times shows that this strategy, with ethical attitudes and phenomenological design of the concept of beauty, seeks to develop the personal experiences of the consumer through defamiliarization, transformation of values, attention to cultural values, and the rejection of speculative beauty.
خلاصه ماشینی:
در مقاله حاضر، طراحي به وسيع ترين معناي آن و به عنوان ابزاري براي شکل دادن به جهان پيراموني ماست و تصميم هايي که توسط طراحان گرفته مي شود، نه تنها ويژگي هاي منحصر به فرد محصولات را تعيين ميکند، بلکه در مقياسي وسيع تر، چگونگي برآورده ساختن نيازهاي انساني و سازماندهي ساختار زندگي را مشخص مي سازد و در راستاي به چالش کشيدن وضع موجود، تغيير عوامل محيطي ، اجتماعي ، اقتصادي و به منظور جبران سوء رفتار گذشته ، رفع آن ها با هدف ايجاد مسيرهاي نوين براي نوآوري را به همراه دارد.
نقش طراحان در طرح يک گفتمان آموزش براي مصرف کنندگان در مورد شرايط توليد يک محصول ، به منظور تغيير منظر زيبايي شناسانه آن ها و نوع تحول اجتماعي از اهميت بسيار زيادي برخوردار است ، زيرا ميزان سطح آگاهي يکي از متغيرهاي مهم درمورد تمايل مصرف کنندگان به خريد يک محصول زيست پايدار محسوب مي شود و اين به معناي درک وي از هستي و جهان متغير است و هدف از آن ، ايجاد ارزش هاي نهادينه اي در مصرف کنندگان اين گونه محصولات ، به عنوان افراد اخلاق گرا و متعهد به ارزش هاي زيست محيطي ، داراي درک از ثروت محيط زيست و ارزش هاي بشردوستانه است .
با توجه به موارد بيان شده ، مي توان گفت که نگرش هاي عمومي در طراحي اين دوره شامل دو جنبه ، يعني بهره برداري از مواد غيرمضر براي محيط زيست از يک سو و در بعد ديگر تلاش براي تغيير فرهنگ زيبايي شناسي متغير ناشي از پديده توليد و مصرف بعدي اخلاقي انبوه با نگرش هاي زيبايي شناسانه اي است .