چکیده:
يتم الفهم والتعبير عن جزء من البنية المفاهيمية للحزن بالألم. العلاقة بين الألم وبعض الحزن وثيقة لدرجة أن الارتباط الفسيولوجي بینهما يمكن التنبؤ بها؛ مع ذلك فإنّ للألم نظرة ظاهرية (Phenomenology) تجاه الحزن توفر فهمه كتجربة مجردة من خلال تجربة الألم التي هي أكثر جسدية. في استعارة "الحزن ألم" یوصف الحزن من حيث المواصفات الحسية للألم فیعبّر الألم وهو إحساس جسدي مزعج عما يشعر به الشخص عند الشعور بالحزن وهو حالة عقلية غير مرغوب فيها؛ والحزن إنذار ونداء من النفسیة المنزعجة كماأنّ الألم إنذار من الجسد المصابة؛ ویتم تقویم الألم بطبيعة الحال كتجربة سلبیة وبالتالي الحزن ایضاً یعتبر سلبیاً على عكس نقيضهما وهما الصحة الجسدية والنّفسية. یهدف هذا المقال دراسة مفهوم الحزن المصوّر والمعبر عنه بالألم بمجالاته المصدر في الفارسية والعربية، حتی يتم الكشف عن طريقة تفكير المتحدثين باللغات المذكورة في هذا المجال، وكذلك طریقة الإدراك والتشابه والاختلاف بينهما. نهج البحث منهجا وصفيا تحليليا وتمّ التحلیل علی طريقة اللسانيات المعرفیة والاستعارة المفاهیمية. يظهر دراسة البيانات تشابهات معرفية واسعة بين المتحدثين باللغة الفارسية والعربية فيبدو أن المتحدثين بهاتين اللغتين عند الحزن یصورون أنفسهم متأثرين بحالات مختلفة من الألم فيرون جسدهم في حالة يتعرض للدغات الحیوانات أو أشواك النباتات أو حدة الأشياء الجارحة أو الحرارة والحرق أو الألم الناجم عن الضغط المرتفع، إلخ. تجدر الإشارة إلى أن مجالات المصدر المتعلقة بالأدوات والحيوانات في العربية تظهر تنوعًا أكبر والسبب في ذلك يكمن في الخصائص البيئیة والجغرافية للعرب.
بخشی از ساختار مفهومی غم با درد، درک و بیان می گردد. ارتباط درد با بخشی از مفهوم غم چنان نزدیک است که همبستگی فیزیولوژیکی انها قابل پیش بینی است . درد، نوعی نگاه پدیدارشناسانه به غم دارد که فهم و ادراک ان را به عنوان تجربه ای انتزاعی از طریق تجربه درد فراهم می سازد که فیزیکی تر است . در انگاره شناختی «غم درد است » باید غم
را در چارچوب ویژگی های حسی درد جستجو کرد. درد، چگونگی احساس فرد را هنگام
تجربه غم بیان می کند و حالت روانی نامطلوب را با حس ناخوشایند جسمانی نشان می دهد. غم ، هشدار و ندایی از روان اسیب دیده فرد است ؛ چنانکه درد هشداری از جسم او است . درد به طور طبیعی، تجربه ای منفی قلمداد می گردد و بالتبع ارزیابی منفی نیز از غم ایجاد می کند. پژوهش حاضر به بررسی مفهوم غم در ان بخشی از زبان های فارسی و عربی پرداخته که با حوزه های مبدا درد مرتبط است ، با این هدف که شیوه اندیشیدن سخنگویان زبان های مذکور در این حوزه درک شود و شباهت ها و تفاوت های میان انها نمایان گردد. روش انجام این تحقیق ، توصیفی تحلیلی است و شیوه تحلیل در چارچوب زبان شناسی شناختی و استعاره مفهومی قرار می گیرد. درباره دردانگاری غم می توان گفت
که بررسی داده ها، اشتراکات شناختی وسیعی را میان این دو زبان نشان می دهد. به نظر می رسد که فارسی زبانان و عرب زبانان هنگام ناراحتی ، خودشان را تحت تاثیر حالت های متفاوتی از درد تصور می کنند؛ یعنی بدن خود را در معرض نیش حیوانات ، خار گیاهان ، ابزارالات نوک تیز، حرارت و سوزش ، درد ناشی از فشار زیاد و ... می بینند که به نظر می رسد حوزه های مبدا مربوط به ابزار و حیوان در عربی تنوع بیشتری برای مفهوم سازی درد نشان می دهد که دلیل ان را می -توان در ویژگی های محیطی و جغرافیایی عرب زبانان جستجو کرد..
A part of the conceptual structure of sadness is understood and expressed along with pain. The relationship between pain and part of the concept of sadness is quite close in a way that physiological correlation of these two is predictable. Pain is phenomenologically related to sadness in which, understanding and perception of its progress as an abstract experience through the experience of pain which is more physical. In the cognitive concept of “sadness is pain”, sadness should be sought in the framework of the sensory characteristics of pain. Pain expresses the feeling of a person when experiencing sadness, and it shows an unfavorable mental state with an unpleasant physical feeling. Sadness is a warning and a call from the damaged mind (soul) of a person. Pain is a warning issued from the body. Pain is naturally considered a negative experience; consequently, it creates a negative evaluation of sadness. The present study surveys the concept of sadness in that part of Persian and Arabic languages which is expressed by source domain related to pain, so that the way of thinking of the speakers of the mentioned languages in this domain, the understanding, and the similarities and differences between them are revealed. The method of conducting this research is descriptive and analytical, and the method of analysis is cognitive linguistics and conceptual metaphor. Regarding the pain perception of sadness, it can be said that the analysis of the data indicates a wide cognitive similarity between these two languages. It seems that Persian and Arabic people imagine themselves affected by different states of pain when they are sad; this means that they expose their bodies to insect bites, plant thorns, sharp tools, heat and burning, or pain caused by high pressure, etc. which seems that the source domain related to tools and animals in Arabic show more diversity for the conceptualization of pain and the reason for that can be found in the environmental and geographical characteristics of Arabic people.