چکیده:
ارکان حائز اهمیت هنر ایرانی از فرهنگی دینی سرچشمه گرفته و بر اساس مطالعات انجامشده توسط بزرگان و صاحبنظران این عرصه، میتوان گفت که این فرهنگ منطبق با اصول زیباییشناسی اسلامی است. مطالعاتی که کماکان ادامه دارد و بسیاری از نظریهپردازان ایرانی و خارجی، بر این عقیدهاند که فرهنگ ایرانی، اصول اسلامی را هنگامی پذیرفت که آنها را مطابق با فرهنگ خویش دید. هنرهای ایرانی اصولا در بسیاری از موارد، دارای مفاهیمی مشترکاند که در اکثر هنرهای ایرانی-اسلامی وجود دارد. فرشبافی که مردمیترین و بومیترین هنر شهری، عشایری و روستایی است، رابطۀ مشخصی حتی با موسیقی دارد. برای توضیح بیشتر باید یادآوری کرد اصل «ضرباهنگ» که از اصول زیباییشناسی اسلامی است، بر «تکرار» استوار است و موسیقی نیز در سادهترین شکل بیان، بهنوعی تکرار اصوات است با حالات مختلف. آنچه در فرش ایرانی نیز حضور آشکاری دارد، تکرار نقشمایهها با درجات گوناگون است که طرح را میسازند. توجه به این نکات در کنار هم، رغبت به یافتن قاعدۀ تکرار را در وجود هر علاقهمندی افزایش میدهد. زیرا تلاش برای شناخت یک مفهوم هنری، همواره به معنای میل در شریکشدن دنیایی است که هنرمند میآفریند، و تحقیق حاضر نیز کوششی است برای کشف مفاهیم نمادین و البته تنها روزنهای است بهسوی افق بیکران معانی پنهان، در آثار هنری ایران. با این توصیف، میتوان گفت که وجود قاعدۀ تکرار در فرش، نشانگر آمیختگی الگوی طراحی فرش ایران با اصل ضرباهنگ است. بدیهی است که این آمیختگی در طراحی دیگر فرشهای ایران و حتی خارج از مرزها، ازجمله رقبای او صرفنظر از مسئلۀ تقلید آنان از طراحی فرش وجود دارد؛ اما در این مقاله تنها برخی از فرشهای منطقۀ کرمان، از منظر گفتهشده مورد بررسی قرار میگیرند. بنابراین، با عنایت به موارد ذکرشده پژوهش حاضر تلاش داشته است تا نمونههای قابل مطالعهای از فرش کرمان را که امروزه نیز زینتبخش موزههای مختلف هستند، از منظر ضرباهنگ هنری، مورد تحلیل و ارزیابی قرار دهد. دادههای این پژوهش که بر مبنای روش کتابخانهای گردآوری شده و با روش توصیفی-تحلیلی بررسی گشتند، انواع ضرباهنگ را در این فرشها، با اتکا بر نمونههای موردی معرفی کرده است. در نهایت، نیز نتایج بهدستآمده نشانگر آن بودند که طراحان با درنظرگرفتن نقاط پویا و معیار تکرار، بهعنوان یکی از مبناهای اصلی، نقوش را بر بستری ترسیم کردهاند که نظر مخاطب را به دنیای ژرف طبیعت معطوف میدارد و درک این ارزشهای زیباییشناسی و ازجمله اصل ضرباهنگ، در ذهن او وجود نیرویی برتر را تداعی مینماید. در نهایت اینکه تکرار و تکرار نهتنها ملالانگیز نیست بلکه همراه با دو مشخصۀ تقارن و تباین، در فرش و موسیقی حضور پررنگی یافتهاند.
The important foundation of Iranian art are derived from a religious culture and based on the studies conducted by elders and experts in this field, It can be said that this culture is in accordance with the principles of Islamic aesthetics. Studies that are still ongoing and many Iranian and foreign theorists are of the opinion that Iranian culture accepted Islamic principles when it saw them in accordance with its own culture. Including monotheism and
On the other hand, it should be known that the culture of each land flows deep into the lives of its people, including the art of that region. In the following, unconsciously it is noticed that Iranian arts, in many cases, have common concepts that exist in most Iranian- Islamic arts. Although these common features are less mentioned, they are also shown in the art of carpets.
Carpets weaving, which is the most popular and native urban, nomadic and rural art, has a definite relationship even with music. For further explanation, it should be remembered that the principle of Islamic aesthetics, is based on repetition, and music, in its simplest form, is a kind of repetition of sound with different moods. What is obvious in Iranian carpets is the repetition of motifs with different degrees that make up the design. Paying attention to these points together increases the desire to find the rule of repetition in the existence of any interested person. Because trying to understand an artistic concept always means the desire to participate in the world created by the artist and the current research is also an effort to discover symbolic concepts and of course it is only ban opening towards the infinite horizon of hidden meanings in Iranian artworks.
With this description, it can be said that the presence of the rule of repetition in the carpet indicates the fusion of the carpet design pattern with the principle of rhythm. It is obvious that this fusion exists in the design of all Iranian carpets and even outside the borders-regardless of the issue of their imitation of Iranian carpet design- including his competitors. But in this article, only some carpets of Kerman region (from the mentioned point of view) are examined.
Therefore, according to the mentioned cases, the present research has tried to analyze and evaluate the studyable examples of Kerman carpets, which are adornment of various museums today, from the point of artistic rhythm.
The data of this research, which was collected based on the library method, and analyzed method, has introduced the types of rhythm in these carpets, relying on case examples.
Finally, the obtained results indicated that the designers have drawn motifs on a platform that draws the attention of the audience to the deep world of nature, considering the dynamic points and repetition criteria as one of the main bases and the understanding of these aesthetic values, including the principle of rhythm, evokes the existence of a superior force in his mind.
And finally, repetition and repetition is not only boring, but along with the two characteristics of symmetry and contrast, it is one of the characteristics of iranin art that the has found a strong presence in carpets and music.
خلاصه ماشینی:
بنابراین، با عنایت به موارد ذکرشده پژوهش حاضر تلاش داشته است تا نمونههای قابل مطالعهای از فرش کرمان را که امروزه نیز زینتبخش موزههای مختلف هستند، از منظر ضرباهنگ هنری، مورد تحلیل و ارزیابی قرار دهد.
لذا در این راستا از بین نمونههای مطالعاتی از فرشهای دستباف موزهای کرمان که امروزه در موزههای ایران و کشورهای دیگر موجودند، تعداد هشت نمونه فرش به شیوۀ انتخابی (گزینشی) براساس اصل ضرباهنگ و دستهبندی ضرباهنگ بصری به چهارنوع: تکرار یکنواخت، تکرار متناوب، تکرار تکاملی و تکرار موجی با شناخت نوع نقشهای آن، به جهت نمایش ریتمهای مشخص، تعیین و با استفاده از رویکرد توصیفی-تحلیلی مورد بررسی قرار گرفتهاند.
با توجه به معرفی پژوهش های پیشین میتوان دریافت که ازآنجاکه پژوهش حاضر موضوع اصل ضرباهنگ را در خصوص فرشهای موزهای دستباف کرمان در کنار چگونگی اشکال این نوع ضرباهنگها مورد تحلیل و ارزیابی قرار داده است، از منظر هدف با سایر پژوهشها انجام یافته، کاملاً متفاوت و بدیع میباشد.
در این گروه از فرشهای دستباف میتوان ضرباهنگ را در تکرار، تغییر و حرکت عناصر بصری در فضای شکلیافته و نیز در تکرار منظم و متوالی یک عنصر تصویری مشاهده کرد.
همچنین قابل ذکر است که ضرباهنگ از نوع تکرار یکنواخت در قالیهای دستباف تصویری کرمان نیز که امروزه در موزههای مختلف نگهداری میشوند، قابل مشاهده بوده است (شکل 4).
در شکل 5 که فرشی دستباف از کرمان است، میتوان نوع ضرباهنگ تکرار متناوب را مشاهده نمود که با استفاده از انواع نقشمایههای گیاهی صورت گرفته است.
تکرار موجی: این نوع ضرباهنگ نیز با استفاده از حرکت منحنی سطوح و خطوط در نقشمایههای فرشهای دستباف کرمان نمود یافته است.