چکیده:
قرآن معجزه جاویدان فرازمانی و فرامکانی است و تمام احکام آن دارای مصلحت و حکمت به فراخور مکلف است. یکی از تکالیف قرآن در زمینه خانواده موضوع پرداخت نفقه زن به واسطه شوهر است. از آنجایی که در جامعه فعلی زنان دارای موقعیت برابر یا برتر اقتصادی و اجتماعی شدهاند بعضاً امتثال یا عدم امتثال این تکلیف مشکلاتی بین زوجین به وجود میآورد. پژوهش حاضر برآن است با استفاده از روش تحقیق توصیفی – تحلیلی و ابزار گردآوری کتابخانهای – اسنادی به این سوالات پاسخ دهد که در عقد دایم پرداخت نفقه بر چه مبانی شرعی استوار است؟ آیا پرداخت نفقه میتواند تابعی از شرایط اقتصادی زوجین باشد؟ یافتههای پژوهش حاکی از آن است که مفهومشناسی نفقه دلالت مستقیم بر فلسفه آن یعنی رفع احتیاج زن به واسطه مرد دارد و اصلیترین مبنای قرآنی نیز بیانگر احتیاج اقتصادی زن به واسطه عدم اشتغال و کسب درآمد است و ضمناً اثباتکننده عقلایی بودن تکلیف است. همچنین بر مبنای روایی فلسفه نیاز تأیید میشود. نفقه از نظر فقهی با مبانی «احتیاج» و «عِوَضِ احتباس» تناسب بیشتری دارد. دلایلی همچون غیرتعبدی بودن حکم نفقه، غیرمعاوضی بودن نفقه، نظریه صحت شرط عدم نفقه، حق بودن نفقه، ارتکاز عرفی و اقتضائات جامعه و سیاستگذاریهای کلان کشور اثبات میکند که تکلیف نفقه بر اساس نیاز زن است که در صورت نیاز زن وجوب قطعی دارد ولی در صورت بینیازی و داشتن درآمد حکم آن میتواند بر اساس فلسفه تعیین شود و در صورت برگشت به نیازمندی مجدد حکم وجوب برقرار شود.
The Qur’an is an eternal, trans-temporal and trans-spatial miracle, and all its commands
have expediency and wisdom in proportion to the practitioner. One of the
duties of the Qur’an in the field of family is the issue of alimony for the wife by the
husband. Since in the current society, women have equal or superior economic and
social status, sometimes the compliance or non-compliance of this task causes
problems between couples. The purpose of this research is to answer these questions
by using the descriptive-analytical research method and the library-document
collection tool, which are the Shari’a foundations of alimony payment in formal
marriage? Can the payment of alimony be a function of the economic conditions
of the couple? The findings of the research indicate that the concept of alimony
has a direct implication on its philosophy, which is to fulfill the needs of women
through men. And the main Quranic basis also shows the economic need of the
woman due to the lack of employment and earning, and at the same time, it proves
the rationality of the duty. It is also confirmed based on the validity of the philosophy
of need. From the point of view of jurisprudence, alimony is more compatible
with the principles of “need” and “maintenance compensation”. Reasons such as
the non-religiousness of the alimony order, the non-compensation of alimony, the
theory of the correctness of the condition of no alimony, the right of alimony, the
customary focus and the requirements of the society and the policies of the country
prove that the duty of alimony is based on the needs of the woman that if the
woman is in need, there is a definite obligation, but in the case of no need and
having income, the ruling can be determined based on philosophy, and in the case
of returning to need again, the ruling of obligation is established.
خلاصه ماشینی:
پژوهش حاضر برآن است با استفاده از روش تحقیق توصیفی – تحلیلی و ابزار گردآوری کتابخانهای – اسنادی به این پرسشها پاسخ دهد که در عقد دائم، مبانی قرآنی و روایی پرداخت نفقه بیانگر چه دلالتی است؟ آیا دلالت مبانی قرآنی و روایی وجوب پرداخت نفقه، میتواند مرتبط با شرایط اجتماعی و اقتصادی زنان باشد؟ یافتههای پژوهش، حاکی از آن است مفهومشناسی نفقه دلالت مستقیم بر فلسفه آن یعنی رفع احتیاج زن به واسطه مرد دارد و اصلیترین مبنای قرآنی نیز بیانگر احتیاج اقتصادی زن به واسطه عدم اشتغال و کسب درآمد است و در ضمن اثباتکننده عقلایی بودن تکلیف است.
باید توجه داشت رسالت پژوهش حاضر بررسی دلالت مبانی قرآنی و روایی الزام پرداخت نفقه است، ممکن است این پرسش مطرح شود که به لحاظ فقهی آیا میتوان و اصولاً مشروع است با روشهای ظنی فلسفه حکم را به دست آورد و سپس احکام را عوض کرد؟ در پاسخ میتوان گفت: در خصوص مبنای الزام شوهر به پرداخت نفقه، چهار مبنای فقهی مختلف از سوی فقها بیان شده است که این اختلاف مبنا نه تنها نشان از غیرتعبدی بودن آن دارد، بلکه بیانگر این است هریک از این مبانی بر اساس اقتضائات زمانی و مکانی و فلسفهای که فقها درنظر داشتهاند، تقویت شدهاند.