چکیده:
مهمترین بحث فلسفۀ اخلاق، هستیشناسی اخلاق و مهمترین بحث هستیشناسی اخلاق، واقعگرایی و غیرواقعگرایی اخلاقی است. واقعگرایی اخلاقی به نظریهای اطلاق میشود که برای مفاهیم و گزارههای اخلاقی صرفنظر از دستور و توصیه، احساس و سلیقه و توافق و قرارداد، به واقعیتِ خارجی قائل باشد یا آن مفاهیم و گزارهها را بر واقعیت خارجی مبتنی کند؛ اما غیرواقعگرایی، برای معانی اخلاقی، واقعیتی غیر از دستور و توصیه یا احساس و سلیقه یا توافق و قرارداد قائل نیست. این پژوهش با روش عقلی به تحلیل دیدگاههای فلسفۀ اخلاقی شیخ اشراق پرداخته است. اعتباریدانستن وجود در دیدگاه وی، موهم غیرواقعگرابودن او در فلسفۀ اخلاق شده است؛ اما افزونبر مردودبودن دلیلی که وی برای اعتباریدانستن مفاهیم فلسفی ارائه میکند، میتوان تفسیری از وی ارائه داد که مفاهیم اخلاقی را واقعی میداند. دراینصورت، دیدگاه او در زمرۀ واقعگرایی اخلاقی قرار میگیرد؛ بهاینبیان که منظور از مفاهیم اخلاقی، مفاهیمی از سنخ نور است که واقعی محسوب میشوند. این پژوهش ازطریق واقعنمایی مفاهیم اخلاقی، زیباییشناسی، غایتگرایی، معرفی راه شناخت و تبیین نحوۀ ایجاد فضایل اخلاقی، رویکرد واقعگرایانۀ شیخ اشراق را تبیین کرده است.
AbstractThe most important discussion of the philosophy of ethics is the ontology of ethics, and the most important discussion of the ontology of ethics is moral realism and anti-realism. The title Moral Realism is applied to a theory that considers an external reality for the moral concepts and propositions regardless of any imperative, recommendation, feeling, taste, agreement, or bases those concepts and propositions on an external reality; however, anti-realism does not consider any reality for the morality other than an imperative, recommendation, feeling, taste or agreement. This research has analyzed Sheikh Ishraq's writings on ethics in a rational way. Validity of existence in his view has become an illusion of his non-realism in moral philosophy, but in addition to the rejection of the reason he provides for validating philosophical concepts, it is possible to present an interpretation of his view that considers moral concepts to be real; In this case, his point of view is included in the category of moral realism, stating that the meaning of moral concepts are concepts of the Sankh Noor that are considered real. This research has explained the realistic approach of Sheikh Eshraq through the realistic concepts of ethics, aesthetics, and eschatology, introducing the way of knowing and explaining how to create moral virtues.
خلاصه ماشینی:
سوم اینکه از کلام فوق میتوان فهمید که امکان زوال برخی از فضایل طبیعی نیز وجود دارد؛ همانطور که امکان ارتقای تمام فضایل و رذایل طبیعی وجود دارد؛ اما اینکه شیخ برخی فضایل و رذایل را طبیعی و ممتنعالزوال میداند (همان: 428)، در بیان این است که اصل قوّت و شرف و حکمت و مقابلهای آن که خدادادی و طبیعی است، زائل نمیشود؛ اما امکان ارتقای آنها را نفی نمیکند؛ بلکه وی در تبیین کمال تمام فضایل و رذایل چنین میگوید: این اقسام که اندرین احوال یاد کرده آمد، در نفوس متفاوت میباشد تا بهحدی که در فضیلت به نهایت کمال میرسد؛ چنانکه انبیای بزرگ، و در رذیلت مقابل آن، چنانکه نفوس سخت ناقص و ضعیف تا بهحدی که نزدیک باشد، به نفس بهیمی و حیوانی (همان: ۴۲۹-۴۲۸).
پس واقعیبودن غایت بهتنهایی نشانۀ واقعگرایی اخلاقی نیست، زیرا برخی نظریههای غیرواقعگرا مانند نظریۀ امر الهی سعادت واقعی را برای بشر معتقدند؛ اما ارتباطدادن فعل واقعی و رابطۀ واقعی این فعل با نتیجۀ واقعی نشانۀ واقعگرایی محسوب میشود و شیخ اشراق این سه واقعیت را تبیین کرده است که دربارۀ فعل واقعی ذیل دلیل اول توضیح داده شد که فضایل اخلاقی را واقعی قلمداد میکند.
توضیح مطلب فوق بهاینگونه است که سهروردی هستیشناسی اخلاقی خود را براساس واقعیت نوری تبیین کرده است و ویژگیهایی از این واقعیت شرح داده است مانند اینکه درجۀ بالای روشنی حقیقت الهی که نورالانوار نامیده است، چشم را کور میکند و نور را نمیتوان با کمک چیز دیگر و نسبت به آن تعریف کرد؛ زیرا تمام اشیا با نور آشکار میشوند و طبعاً باید با نور تعریف شوند.