چکیده:
مدیریت واحد تجاری همواره باید به دنبال فرصتهایی باشد تا ارزش شرکت را افزایش دهد. بدون ایجاد وجوه نقد کافی، نمیتوان محصولات جدید تولید نمود و به فروش رساند، از این رو، ارزش شرکت بدون ایجاد وجوه نقد عملیاتی کافی بهبود نمییابد. بنابراین، هدف این پژوهش آن است تا در راستای اهداف گزارشگری مالی، کارایی مدیران در ایجاد جریان نقد عملیاتی را بر اساس تحلیل پوششی دادهها اندازهگیری نماید و سپس رابطه میان نمره کارایی را با مدیریت سود واقعی مورد بررسی قرار دهد. جامعه آماری تحقیق شامل 550 شرکت از شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران که از این تعداد 120 شرکت به عنوان نمونه تحقیق به روش حذف سیستماتیک انتخاب شدهاند. مبانی نظری و دادههای پژوهش طبق مطالعات کتابخانهای جمعآوری شده است. برای تحلیلهای آماری از رگرسیون خطی چندمتغیره استفاده شده است. نتایج این تحقیق نشان میدهد کارایی مدیران در ایجاد جریان نقد عملیاتی طی دوره پژوهش، روندی نزولی است. همچنین کارایی مدیران در ایجاد جریان نقد عملیاتی رابطهای منفی و معنیدار با مدیریت سود واقعی دارد.
Abstract Business enterprise management should always look for opportunities to increase the value of the company. Without generating sufficient cash, new products cannot be produced and sold, therefore, the value of fim will not improve without generating sufficient operating cash. Therefore, the purpose of this research is to measure the efficiency of managers in creating operating cash flow based on data envelopment analysis, in line with the goals of financial reporting, and then examine the relationship between the efficiency score and real earnings management. The statistical population of the research is the companies listed in the Tehran Stock Exchange. Theoretical foundations and research data have been collected according to library studies. Multivariable linear regression was used for statistical analysis. The results of this research show that the efficiency of managers in creating operating cash flows during the research period is a downward trend. Also, the efficiency of managers in creating operating cash flows has a negative and significant relationship with real earnings management.
خلاصه ماشینی:
بنابراين ، هدف اين پژوهش آن است تا در راستاي اهداف گزارشگري مالي، کارايي مديران در ايجاد جريان نقد عملياتي را بر اساس تحليل پوششي داده ها اندازه گيري نمايد و سپس رابطه ميان نمره کارايي را با مديريت سود واقعي مورد بررسي قرار دهد.
در تحقيقات گذشته کارايي مديران شرکت ها بر اساس ارقام و مبناي تعهدي حسابداري محاسبه گرديده است مانند تحقيق دمرجيان ٢ و همکاران (٢٠١٢) و هوانگ و سون ٣ (٢٠١٧)، اما در اين تحقيق کارايي مديران بر مبناي نقدي و با استفاده از داده هاي بخش فعاليت هاي عملياتي صورت جريان 1 Dechow & Dichev 2 Demerjian 3 Huang & Sun وجوه نقد محاسبه ميشود.
اما از طرف ديگر، پژوهش هاي انجام شده بيانگر آن است که با افزايش توانايي مديران ، دخالت آن ها در دستکاري فعاليت هاي واقعي در بيش نمايي سود (مديريت 1 Chen & Wang 2 Dikolli 3 Baker 4 Simamora 5 Tan 6 Boujelben سود واقعي) بيشتر ميشود (دمرجان و همکاران ، ٢٠١٣ ؛ حبيب و همکاران ، ٢٠٢٢).
از اين رو، فرضيه پژوهش به صورت زير بيان ميشود: ميان کارايي مدير در ايجاد جريان نقد عملياتي و مديريت سود واقعي رابطه معنيدار وجود دارد.
همچنين نتايج آزمون فرضيه نشان داد که رابطه اي معنيدار و منفي ميان کارايي مدير در ايجاد جريان نقد عملياتي و مديريت سود واقعي وجود دارد.
Keywords: Data Envelopment Analysis, Operating Cash Flow, Managers Efficiency, Earnings Quality 1 Department of Accounting, Karaj Branch, Islamic Azad University, Karaj, Iran.