چکیده:
این مقاله به بررسی مقایسه نقش اوباما و ترامپ در رویکرد سیاستخارجی آمریکا به نظامبینالملل میپردازد؛ در دولت اوباما، استفاده از همه مولفههای قدرت و نه تنها صرف نظامیگری مورد استفاده قرار گرفت. در حالی سیاستخارجی ترامپ محورهایی مانند قدرتطلبی، ملیگرایی یا حمایتگرایی و مخالفت با ترویج دموکراسی در جهان دارد در این چارچوب، قدرتمحوری در سیاستخارجی آمریکا اهمیت مییابد. این مقاله عهدار پاسخ به این سوال است که رویکرد سیاست خارجی ایالاتمتحده امریکا در مهار قدرتهای بزرگ در دوران ریاست جمهوری اوباما و ترامپ چه بوده؟ در پاسخ به این سوال، فرضیه مقاله عبارت است از اینکه آنچه روسای جمهور را از یکدیگر متامیز میکند تنها در رابطه با روشهای مدیریتی و اولویتهای آنان و تعریغی که آنان از کیفیت رویکرد سیاست خارجی آمریکا به نظام بینالملل دارند، هست. روش پژوهش از نوع توصیفی تحلیلی است و از منابع مکتوب و مجازی برای جمع آوری اطلاعات استفاده شده است.
This article compares the role of Obama and Trump in the US foreign policy approach to the international system; In the Obama administration, the use of all components of power and not only militarism was used. While Trump's foreign policy has axes such as power-seeking, nationalism or protectionism, and opposition to the promotion of democracy in the world, in this framework, power-oriented becomes important in American foreign policy. This article is responsible for answering the question, what was the foreign policy approach of the United States of America in restraining the great powers during the presidency of Obama and Trump? In response to this question, the hypothesis of the article is that what differentiates presidents from each other is only in relation to their management methods and priorities and their perception of the quality of the US foreign policy approach to the international system.
خلاصه ماشینی:
اين مقاله عهدار پاسخ به اين سوال است که رويکرد سياست خارجي ايالات متحده امريکا در مهار قدرتهاي بزرگ در دوران رياست جمهوري اوباما و ترامپ چه بوده ؟ در پاسخ به اين سوال ، فرضيه مقاله عبارت است از اينکه آنچه روساي جمهور را از يکديگر متمايز ميکند تنها در رابطه با روشهاي مديريتي و اولويت هاي آنان و تعريغي که آنان از کيفيت رويکرد سياست خارجي آمريکا به نظام بين الملل دارند، هست .
اهداف سياست خارجي اوباما عبارت بودند: معکوس کردن فشار بيش از حد آمريکا پس از دو مداخله نظامي طولاني و بي نتيجه در خاورميانه ؛ تغيير تمرکز استراتژيک ايالات متحده به سمت آسيا به عنوان مهم ترين منطقه براي سياست و اقتصاد جهاني؛ و سرمايه گذاري در مشارکت ها و همکاريهاي چندمليتي براي مقابله با چالش هاي پيچيده و حفظ نظم بين المللي(٦ :٢٠١٦ ,Grevi) اين اهداف کلي منعکس کننده برخي از ويژگيهاي متمايز جهان بيني اوباما بودند.
نهايي کرد پيمان تجارت منطقه اي ترانس پاسيفيک و ارتقا بخشيدن به گفتگوهاي سطح بالا با چين از ديگر اقدامات اساسي دولت اوباما در اين منطقه بود تغيير رويکرد آمريکا آسيا شرقي را ميتوان مهمترين ميراث رويکرد سياست خارجي به نظام بين الملل دانست (محمدزاده ابراهيمي و ديگران ، ١٣٩٥: ٩٥-٩٨).
تنها نکته اشتراک اوباما و ترامپ در اين بود که تسهيم هزينه هاي سياست خارجي با متحدان واشينگتن هست و تا زماني که منافع کلان ايالات متحده در خطر نيست ديگر بازيگران بايد مسئوليت بيشتري در عرصه نظام بين الملل را متقبل شوند.
org/academy/content/pdf/partici pant-papers/academy/Anna-Dimitrova-Obama%27s-Foreign- Policy-Between-Pragmatic-Realism-and-Smart-Diplomacy.
9 Obama to Trump, European Policy Centre, at: https://www.