چکیده:
امامت از مهمترین مسائل چندوجهی در کلام اسلامی است. مسئلۀ اصلی پژوهش حاضر ارزیابی تفسیر طبرسی از آیات امامت است که با مقایسۀ تفسیر او با تفسیر عالمان امامیه همچون سید مرتضی، شیخ مفید، شیخ طوسی و ابوالفتوح رازی انجام پذیرفته است. فرضیۀ پژوهش تداوم رویکرد شیخ طوسی در تفسیر طبرسی و غلبۀ لوازم تدوین تفسیری جامع در قرن ششم بر تفسیر آیات امامت بوده و نوآوری پژوهش حاضر در تمرکز بر محور آیات امامت و تفسیر طبرسی است. با استناد به آنچه در پنج محور مورد تحلیل قرار گرفته، میتوان تفسیر طبرسی از این آیات را متأثر از جایگاه وی در تفسیرنگاری امامیه دانست. پیش از طبرسی، شیخ طوسی کوشید با رویکردی تقریبی، آیات امامت را تفسیر کرده و از مباحث حساسیتبرانگیز در تفسیر این آیات، در عین تبیین دیدگاه تفسیری شیعه، اجتناب کند. او توانست روش تفسیری امامیه را در قالب اولین تفسیر جامع شیعه تثبیت کند. طبرسی نیز مسیر آغازشده بهوسیلۀ شیخ را به خوبی تثبیت و ترویج کرد.
Imamate is one of the most important and multifaceted issues in Islamic theology. The main issue of the research is the evaluation of Tabarsi's interpretation of the Imamate verses by comparing his interpretation with the Twelvers narrators such as al-Sharif al-Murtada, al-Shaykh al-Mufid, Shaykh Tusi and Abu al-Futuh al-Razi. The research hypothesis is the continuation of Shaykh Tusi's approach in Tabarsi's commentary and the predominance of comprehensive commentary compilation tools in the 6th century on the interpretation of Imamate verses. Present research innovation is to focus on the Imamate verses and Tabarsi's interpretation. Based on what has been analyzed in five areas, it is possible to consider Tabarsi's interpretation of these verses as influenced by his position in Twelvers exegesis. Before Tabarsi, Shaykh Tusi tried to interpret the Imamate verses with an approximate approach and to avoid sensitive topics in these verses interpretation, while explaining the Shi'ite interpretation point of view. He established the Twelvers interpretation method in the form of the first Shi’ite comprehensive interpretation. Tabarsi also established and promoted his path.
خلاصه ماشینی:
در قرن چهارم و دوران ابتدایی تدوین منابع امامیه، در تفاسیری همچون تفسیر فرات، تفسیر قمی و تفسیر عیاشی به تفسیر برخی از این آیات با محوریت روایات اشاره شده و در آثار روایی نیز به برخی از این روایات تفسیری پرداخته شده است (برای نمونه بنگرید به: باب «نُكَتٌ وَ نُتَفٌ مِنَ التَّنْزِیلِ فِی الْوَلَایَة» و چند باب دیگر از کتاب الحجة الکافی: كلینى، 1407: 1/ 412؛ و باب «الاعتقاد فی الظالمین» و باب «الإعتقاد فی العلویّة» از الاعتقادات صدوق: ابن بابویه، 1414: 102، 111).
آیۀ 67 سورۀ مائده نیز با واقعۀ غدیر مرتبط بوده و طبرسی در تفسیر آن بعد از اشاره به اقوال، به نقل خبر عیاشی پرداخته که امر نزولیافته از سوی خداوند را به فرمان انتصاب امیرالمؤمنین به ولایت معنا کرده و خوف نبی را از طعنهها و اتهامها دانسته و بیان میکند که روایات در این مورد مشهور است (طبرسى، 1372: 3/ 334).
اثبات فضیلت علی بن ابیطالب؟ع؟ استناد به افضیلت، یکی از مسیرهای استدلال بر امامت است که در تفسیر آیات امامت بهوسیلۀ بزرگان مکتب کلامی امامیۀ بغداد مورد استفاده قرار گرفته است (بنگرید به: طوسی، 1375: 37؛ شریف مرتضی، 1410: 2/ 209) در نتیجۀ این-گونه استناد، هر دلیلی که بر افضل بودن شخصی دلالت داشته باشد، میتواند دلیل بر امامت او نیز باشد؛ در واقع بین امامت و افضلیت ملازمه وجود دارد (طوسى، 1382: 3/ 5).
طبرسی در آیۀ 67 مائده دو مورد از اقوال مطرحشده را یاد کرده و اگرچه به صراحت این دو قول را نفی نکرده، نقل روایات بعدی نشان میدهد که آیه به نصب امیرالمؤمنین به امامت مربوط است (طبرسى، 1372: 3/ 344).