چکیده:
هدف این پژوهش، بررسی تطبیقی جایگاه دیگرگزینی در آرای تربیت اخلاقی جان وایت و مرتضی مطهری است. این تحقیق از نوع نظری بوده و در آن از روش تحلیلی مقایسهای برای بررسی نظریات تربیت اخلاقی جان وایت و مرتضی مطهری استفاده شده است. این پژوهش برای دستیابی به اهداف خود این سؤال را مطرح میکند که وجوه اشتراک و افتراق نظریات دیگرگزینانه وایت و مطهری در حوزه تربیت اخلاقی کدامند؟ و به این نتایج میرسد که هر دو متفکر با اتخاذ رویکرد وحدتگرایانه مسئله دیگرگزینی را در نظریه تربیت اخلاقی خود سامان میبخشند. وایت درخصوص بهروزی فردی منافع دیگران و منافع شخصی را ذیل چتر بهروزی جانمایی میکند و مطهری با ارائه نظریه خود حقیقی و توسعه مفهومی خود، تأکید دارد که در مسائلِ اخلاقی محل نزاع باید از خود و دیگری به خود و خود حقیقی تغییر یابد. لذا هر دو متفکر قائل به دیگرگزینی روانشناختی براساس تقریر ضعیف هستند، یعنی انسانها میتوانند برای منفعترساندن به دیگران نیز افعالی را انجام دهند. وایت، هدف نهایی تربیت اخلاقی را بهروزی متربیان مطرح میکند، اما مطهری براساس آموزههای اسلامی هدف غائی تربیت اخلاقی را قرب الهی درنظر میگیرد. همچنین باتوجهبه تفاوت بنیادین فکری ـ فلسفی میان اندیشههای وایت و مطهری، وایت دین را نفی کرده و در فضایی کاملاً لیبرال دموکراتیک بهدنبال تربیت اخلاقی است، مطهری از آموزههای دینی برای تأیید و اثبات دیدگاههای خود بهره گرفته است.
ان الهدف فی هذه الدراسه ، بحث التطبیقی فی منصه الانتخاب الاخر فی نظری جان وایت و مرتضی مطهری
التربیه الاخلاقیه . هذه الدراسه من ضرب النظری و فیها استفادت من طریقه التحلیل المقارن لبحث النظریات جان
وایت و مرتضی المطهری التربیه الاخلاقیه تطر هذه الدراسه للاکتساب الی اهدافا هذا السوال فان ایه وجوه
الاشتراکات و افتراقات النظریات فی انتخاب جان وایت و مرتضی المطهری الاخر فی حیازه التربیه الاخلاقیه ؟ و
تصل الی هذه النتايج انها یمشی المتفکران کلاهما بسبب اتخاذ الاقتراب المتفق مساله الانتخاب الاخر فی نظریتها
التربیه الاخلاقیه یثبت وایت استقراره خاصه النجا الفردی لمصالح الاخرین و المصالح الفردیه ذیولا تحت مظله
الذجاج ولکن المطهری یوکد بتقدیم نظریه ذات الحقیقه و توسعه المفهومی انها یجب عن المسايل الاخلاقیه مکانه
التنازع علیها ان یبدل من الذات و الاخری الی الذان و حقیقه الذات فلذلک یری کل من المتفکرین الی انتخاب الاخر
فی معرفه النفس علی مصدر التقریر و البیان الضعیف و هذا یعنی ان الانسان کلهم یقدرون ان یفعلوا اعمالا لایصال
المصلحه الی الاخرین ایضا یطر رایت الهدف الغايی فی التربیه الاخلاقیه النجا عند المتدربین ولکن المطهری یری
الهدف الغايی فی التربیه الاخلاقیه علی مصدر التعالیم الاسلامیه قربا الی الله. کذلک بالعنایه الی افتراق الفکری فلسفی -
الاساسی بین فکری وایت و مطهری فکان وایت قد نفی الدین و تبع فی جو اللیبرال الدیمقراطی الی التربیه الاخلاقیه ،
و المطهری قد استفاد من التعالیم الدینیه للتصدیق و اثبات ارايه .
This research is intended to have a comparative study on the place of altruism in the moral training of John White and Martyr Morteza Motahhari. This is a theoretical research conducted in a comparative analytical method for comparing the theories of moral training of John White and Martyr Morteza Motahhari. This research is aimed at answering the question of what sharing points as well as differences exist between altruism theories of White and Motahhari in the field of moral training. The research came to the result that both scholars settle the issue of altruism in the theory of moral training by adopting a unifying approach. Regarding personal well-being, White places the interests of others and personal interests under the title of well-being, while Motahhari, by presenting his theory of true self and developing the concept of self, emphasizes that the conflicting point must be turned from self and others to self and true self in the moral training. Hence, both thinkers believe in psychological altruism on the basis of weak interpretation, meaning that human beings can do something to benefit others. According to White, the ultimate goal of moral training encompasses the well-being of educators. Motahhari, however, based on Islamic teachings, considers the ultimate goal of moral training as intimacy to God. Moreover, due to the fundamental intellectual-philosophical differences between the ideas of White and Motahhari, White rejects religion and pursues training in a completely liberal-democratic context. On the contrary, Motahhari uses religious teachings to validate his views.
خلاصه ماشینی:
لذا ازآنجاکه مسئله اصلي در تربيت اخلاقي علاوه بـر آشـنايي متربيـان بـه اصـول و ارزش هـاي اخلاقي، شناخت دقيق خود و ديگري و رفع ابهامات و تزاحم هاي رخ داده در انجام اين افعال است ، بررسي جايگاه ديگرگزيني در تربيت اخلاقي به عنوان مقدمه دستيابي بـه راه کـار و راه حلـي هنگـام تزاحم يا تعارض منافع در افعال اخلاقي کـه منجـر بـه موفقيـت تربيـت اخلاقـي در رسـالت اصـلي خويش خواهد شد، ضـروري بـه نظـر رسـيده اسـت .
آنجاکه مطهري نظريه اخلاقي خود را براساس آموزه هاي اسلامي متوجه انسانيت دوسـتي بنـا مـيکنـد و وايـت نيـز هدف نهايي تعليم وتربيت و بالتبع تربيت اخلاقي را بهروزي (بهروزي فردي کـه در گـرو بهـروزي ديگران است ) درنظر ميگيرد، به طوريکه عقيده دارد مدارس و خانواده ها بايد اهـداف دوگانـه و ساده اي را دنبال کنند؛ نخست اينکه ، هر کودک به زندگي شکوفا دست يابد؛ و دوم آنکه ، کمک کند ديگران نيز چنين باشند (وايت ، ٢٠١٣ب ) و در انديشه وي نمـي تـوان ايـن دو هـدف را از هـم تفکيک کرد؛ زيرا اين دو درصورتي تفکيک پذيرند که ارتقاي منفعت شخص ، منحصـر بـه همـان شخص و جداي از ارتقاي منفعت ديگران باشد، اما همان طورکه مشخص شـد شـکوفايي شخصـي حول مسائل و مراودات مختلف ارزشمند شکل مي گيرد که علاوه بر بهروزي فرد، منجر به بهروزي افراد ديگر نيز مي شود (وايت ، ٢٠١٣ب ، ٢٠١١الف ).