چکیده:
محبت به معنای ابتهاج و سرور نسبت به حصول یک کمال، یا تخیل حصول یک کمال خیالی یا واقعی قابل ادراک میباشد. به عبارت دیگر محبت عبارت است از میل به آن چیزی که به گمان انسان لذت و یا کمال محسوب میگردد و چون لذت عبارت از ادراک موافق طبع یعنی نیل به کمال است، محبت نیز از لذت یا تخیل لذت خالی نیست.
یکی از مسائلی که در عرفان اسلامی مطرح است بحث محبت یا مودت و یا عشق میباشد. در قرآن و روایات هم کلمه محبت و هم مودت به کار رفته است ولی کلمه عشق فقط در روایات مطرح شده است. در تفاوت این کلمات، یعنی کتابهای لغت گفته اند که پایین ترین درجه علاقه، حب است و بالا ترین درجه آن عشق است. در این مقاله به بررسی محبت در آثار عرفانی نظم و نثر پرداخته شده است.
خلاصه ماشینی:
(اخلاق ناصری: انتشارات علمیه اسلامیه طهران: 218) هر کسی منکر محبت انسان به خدا شود چیزی از دین اسلام و قرآن خدا نمی داند چرا که در کتاب قرآن، خداوند هم محبتش به انسان و هم محبت وی به خودش را مطرح کرده است و مؤید این سخن سوره مائده آیه 54 میباشد.
از آن جا که عشق خالی از نوعی احساس و معرفت نیست و از آن جا که عشق و محبت در تمام جهان هستی ساری و جاری است، پس همه موجودات هستی و جمادات بهرهای از هوش دارند و این علم و معرفت ناقص کی میتواند چنین عشقی پدید آورد؟ مولانا در نی نامه از عشق زیاد سخن میگوید و منظور او این است که عشق خواه حقیقی یا مجازی، سبب تبدیل اخلاق است.
در راه عشق نیک و بد یکسان است ولی وقتی که عشق ظهور پیدا کرد، نیک و بد دیگر معنایی ندارد: بعد از این وادی عشق آید پدید, , غرق آتش شد کسی کانجا رسید (3358) عشق این جا آتش است و عقل دود, , عشق کامد در گریزد عقل زود (3371) عقل در سودای عشق استاد نیست, , عشق کار عقل مادرزاد نیست (3372) بعد از ذکر وادی سوم در معرفت که هم به عشق و محبت وابسته است حکایت پاسبان عاشقی را میآورد که از شدت عشق اصلاً نمی خوابد، این پاسبان با زبان حال میگوید اگر انسان عاشق باشد لایق خواب نیست.
محبت و عشق در گلشن راز جوهر و جان سخن شبستری در منظومه گلشن راز بلورینه شده است و این کتاب که یکی از کم حجم ترین منظومههای عرفانی زبان فارسی است، شهرت و آوازهای در حد مولانا و به حق بیشتر از همه آثار سنایی و عطار پیدا کرده است.