چکیده:
گرایش به مولانا بویژه مثنوی معنوی در روزگار معاصر و در سراسر گیتی تا بدان جا کشیده شده که جستارهای گوناگون و دغدغه های معاصر نیز در اندیشه های مولانا بویژه در مثنوی کاویده شود. در این پژوهش تلاش شده تا دیدگاه های مولانا در باب زایش و رویش به معنی رها کردن گدشته و به حال متوجه شدن در مثنوی و بویژه در دفتر سوم بررسی و نمایانده شود. انبوهی پیشرفتها و دشواریها و مشغله های زندگی در روزگار معاصر، انسان را از غنیمت دانستن وقت، و درک نیروی حال، و ارزش در لحظه زیستن بازداشته است. از سویی انبوهی از کتابها درین باب در روانشناسی و ادبیات و میان رشته ای این دو جریان نوشته شده که بسیاری به فارسی برگردانده شده و بیش از دهها بار تجدید چاپ شده اند. همه ی اینها حاوی نکته های ارزشمندی هستند که مولانا هفت قرن پیش در باب آنها سخن گفته است.یکی ازاینها جستار رویش و زایش است که درین مقاله بدان پرداخته شده است.
خلاصه ماشینی:
در این پژوهش تلاش شده تا دیدگاه های مولانا در باب زایش و رویش به معنی رها کردن گدشته و به حال متوجه شدن در مثنوی و بویژه در دفتر سوم بررسی و نمایانده شود.
کارکرد رویش و زایش در مثنوی مولانا با تکیه بر دفتر سوم رویش در معنی اصلی کلمه و به معنای رویاندن و جوانهزدن گیاهان و درختان از بزرگترین نمادهای عرفانی در اشعار مولای رومی هستند، اگر به محور طولی اشعار وی با دقت نگاهکنیم وی را شیفته جنبش و حرکت میبینیم او سکون را جز برای تعمق و وارسی برای پالایش روحی نمیپسندد.
(نوح: 17)» (زرینفکر و دیگران، 1393: 13) آیا از اهمیت و ارزش والای گیاهان و درختان نزد مولای رومی نیست که آغاز مثنوی را با گلههایی از یک گیاه (نی) شروع میکند که میخواهد به اصل خود برگردد، به نظر میرسد او از این باور که درخت هستی و وجودی ما ریشه در عالمی دیگر دارد و از آنجا نشأت گرفته است استفاده میکند و با پیریزی دقیق و طرح «بازگشت به اصلی واحد» نهایت کار آدمی را بازگشت به عالم معنا میداند.
» (شیمل، 1367: 317) بیان مسئله عدم در اشعار مولانا {مراجعه شود به فایل جدول الحاقی} (همان، بیت 3152) یقیناً مولانا در جای جای اشعارش به این نکته ایمانی اشاره کرده که خداوند به عنوان قادر مطلق بر جامۀ نیستی و عدم قبای هستی به تن کرده و بر پایه همین باور تمام نظام دنیا را به سر رشتهای انتظام کرده است.