چکیده:
هدف از این پژوهش بررسی نقش پیش بینی کننده «تعلیق هویت» در رابطه با نگرش دینی با «طرد اجتماعی» در زنان سرپرست خانوار است. روش پژوهش از نظر هدف، کاربردی و از نظر روش «توصیفی» از نوع همبستگی است. جامعه آماری پژوهش شامل تمام زنان سرپرست خانوار شهرستان کاشمر (105 تن) در سال 1399-1400 بود. به علت محدود بودن جامعه پژوهش از روش «سرشماری» استفاده شد. ابزارهای سنجش شامل سه پرسشنامه «تعلیق هویت»، پرسشنامه «نگرش دینی» و پرسشنامه «طرد اجتماعی» بود. داده ها با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون تجزیه و تحلیل شد. نتایج نشان داد بین نگرش دینی با تعلیق هویت و طرد اجتماعی زنان سرپرست خانوار رابطه معناداری وجود دارد. علاوه بر این، به منظور دستیابی به این موضوع که الگوی علی ارایه شده در نمودار تحلیل مسیر چه میزان از واریانس متغیر وابسته را تبیین می کند، از ضریب تعیین R استفاده شد. براساس R به دست آمده برای کلیه متغیرها، 58 درصد از مجموع تغییرات متغیر وابسته توسط الگوی تحلیلی تبیین می شود. با توجه به نتایج مذکور و اهمیت سلامت روانی زنان، به ویژه دغدغه های ویژه زنان سرپرست خانوار و احتمال سرخوردگی اجتماعی بالای این دسته از زنان، توجه به توانمندسازی روانی اجتماعی، از جمله نگرش دینی و هویت یافتگی آنان از اهمیت بالایی برخوردار است. بنابراین با بهبود و اصلاح نگرش دینی و هویت یافتگی زنان سرپرست خانوار، می توان در کاهش مشکلات روانی اجتماعی این قشر از جامعه گام های اساسی برداشت.
The purpose of this research is to investigate the predictive role of "identity suspension" in relation to religious attitude with "social rejection" in women-headed households. The research method is applied in terms of purpose, and "descriptive" in terms of correlation type. The statistical population of the research included all women-headed households in Kashmer city (105 people) in 2014-2016. Due to the limited size of the research population, the "census" method was used. The measurement tools included three questionnaires: "identity suspension", "religious attitude" questionnaire, and "social exclusion" questionnaire. Using Pearson's correlation coefficient, data were analyzed. The results showed that there is a significant relationship between religious attitude and identity suspension and social exclusion of women-headed households. In addition, in order to find out how much of the variance of the dependent variable is explained by the causal model presented in the path analysis diagram, the coefficient of determination R was used. Based on the R obtained for all variables, 58% of the total dependent variable changes are explained by the analytical model. Considering the aforementioned results and the importance of women's mental health, especially the special concerns of women-headed households and the possibility of high social disillusionment for this category of women, it is very important to pay attention to psychological-social empowerment, including their religious attitude and identification. Therefore, by improving and correcting the religious attitude and identification of women-headed households, it is possible to take basic steps in reducing the psychological and social problems of this segment of the society.
خلاصه ماشینی:
com دريافت: 11/03/1400 ـ پذيرش: 18/05/1400 چکيده هدف از اين پژوهش بررسي نقش پيشبينيکننده «تعليق هويت» در رابطه با نگرش ديني با «طرد اجتماعي» در زنان سرپرست خانوار است.
نتايج نشان داد بين نگرش ديني با تعليق هويت و طرد اجتماعي زنان سرپرست خانوار رابطه معناداري وجود دارد.
با توجه به اهميت سلامت جسمي و رواني زنان سرپرست خانوار و تأثير آن بر کاهش آسيبهاي اجتماعي و نبود پژوهشي که به بررسي همزمان سه متغير «طرد اجتماعي»، «تعليق هويت» و «نگرش ديني» به منظور بهبود فرايند تشخيص، درمان و پيشگيري از بروز طرد اجتماعي در اين افراد بپردازد، انجام تحقيقي در اين زمينه ضروري به نظر ميرسد.
هدف از اين تحقيق بررسي نقش ميانجيگري «تعليق هويت در رابطة بين نگرش ديني با طرد اجتماعي در زنان سرپرست خانوار شهر کاشمر» بود.
با توجه به نتايج حاصل از آزمونهاي آماري فرضيه اول پژوهش ميتوان گفت: در سطح معناداري پنج درصد، بين «نگرش ديني» و «تعليق هويت» رابطه منفي و معناداري وجود دارد؛ بدينمعنا که هر اندازه نگرش ديني زنان سرپرست خانوار افزايش پيدا کند به همان نسبت ميزان هويت تعليقيافته آنان نيز کاهش مييابد.
فرضيه دوم رابطه آماري معناداري ميان نگرش ديني با طرد اجتماعي در زنان سرپرست خانوار در شهرستان خليلآباد وجود دارد.
به بيان ديگر ميتوان گفت: هر قدر نگرش ديني زنان سرپرست خانوار افزايش پيدا ميکند به همان اندازه ميزان طرد اجتماعي آنان نيز افزايش مييابد و بعکس، و اين نتيجهگيري با 99 درصد اطمينان صحيح است.