چکیده:
تثبیت جریان انحرافی بابیت و بهاییت در ایران و اینکه چگونه جریانی با درصد انحراف بسیار زیاد از تشیع، که با برخورد شدید عالمان و متولیان دین مواجه شده، توانسته است مرحله تثبیت خود را در جامعه شیعی ایران پشت سر بگذارد و وارد مرحله گسترش شود، یکی از مسایل پررمزوراز در شناسایی این جریان است. از نکات قابل تامل در واکاوی این جریان در صدر پیدایش آن، گروش عده نسبتا زیادی از زرتشیان ایران به این جریان نوظهور انحرافی است که نقش مهمی در تثبیت آن داشته است. این تحقیق با روش توصیفی تحلیلی درصدد است به علل این گروش و نقش و انگیزه پارسیان هند در آن بپردازد تا در ضمن آگاهی بخشی در این زمینه، پرده از سیاست های استعماری انگلستان در ایران این عصر بردارد. نتیجه حاصل شده حکایت از آن دارد که پارسیان هند برای حفظ منافع و موقعیت خود در هندوستان به عنوان ابزار اجرای سیاست های دولت استعمارگر انگلستان در ایران، توانستند با به کارگیری سیاست های مختلف در گروش زرتشتیان به این جریان انحرافی نقش محوری بازی کنند.
One of the most mysterious issues in exploring Babism and Bahaism in Iran is the stabilization of this deviant movement; in other words, how a movement which is highly deviated from Shiism, and is severely opposed by scholars and religious guardians, has been able to overcome the stage of stabilization in the Shiite society of Iran and enter the stage of expansion? Analyzing this course from the very beginning of its emergence, one of the noteworthy points is that a relatively large number of Iranian Zoroastrians were converted to this new-emerging trend, which played an important role in its stabilization. Using a descriptive-analytical method, this research tries to discuss the causes of this conversion and the role and motivation of the Persian Indians in this process. This research will increase one’s awareness in this field and reveal the British colonial policies in Iran in this era. As the research results indicate, the Persian Indians were able to play a central role in the conversion of the Zoroastrians to this deviated trend by applying different policies in order to preserve their own interests and position in India as a means of implementing the policies of the British colonial government in Iran.
خلاصه ماشینی:
نتيجة حاصلشده حکايت از آن دارد که پارسيان هند برای حفظ منافع و موقعيت خود در هندوستان بهعنوان ابزار اجراي سياستهاي دولت استعمارگر انگلستان در ايران، توانستند با بهکارگيري سياستهاي مختلف در گروش زرتشتيان به اين جريان انحرافي نقش محوري بازي کنند.
آنان با استفاده از پارسيان هند که از نظر اقتصادي، اجتماعي و سياسي در موقعيتي ممتاز بودند و همة اين موقعيتها را مديون حکومت انگلستان بودند، وارد اجتماع زرتشتيان ايران شدند و سياستهاي خود را پي گرفتند.
اين اقدام او چنان آشکار بود که در جامعة زرتشتي ايران مخالفتهايي را ايجاد کرد و بزرگان و موبدان زرتشتي به مخالفت به اين مدارس پرداختند و برخي از بزرگان زرتشتي اقداماتي را برضد او سازماندهي کردند؛ ازجمله اينکه دست به نامهنگاري برضد او زدند (شهمردان، 1373، ص 640) و کار به جايي رسيد که انجمن اکابر پارسيان هند مدرسة تهران را تعطيل کرد (همان، ص 639ـ640) و پولي برای مخارج آن نفرستاد؛ اما او بهخرج خود همان دبستانها را بهراه انداخت (همان، ص 640).
پارسيان جهت حفظ قدرت خود و هماهنگي با دولت استعماري انگلستان و بهعنوان کارگزاران آنان به اين کار دست زدند؛ ولي زرتشتيان ايران ناخواسته وارد اين جريان شدند.