چکیده:
ترانهسرایی نیز چون نوحه و شروه یکی از گونههای شفاهی فرهنگ عامه است که در بین مردم طرفداران خاص خود را دارد و چون مردم این اشعار را میپسندند از اینرو سبب ماندگاری آن را فراهم میآورند. ترانههای بومی و محلی از بدو پیدایش بشر وجود داشته است و در واقع ترانه عمری به درازای عمر بشر دارد. در هرمزگان نیز، به مانند مناطق دیگر کشور از دیر زمان، موسیقی، ترانه و شعر وجود داشته است که در قالبهای گوناگون سروده و اجرا میشده است.با بررسی ترانهها میتوان به شناخت افراد جامعهای یا اهل ایل و طایفهای پرداخت که فکر طبیعی خود را، درباره واقعیات، اتفاقات، حوادث و مراسم محلی به کار بردهاند و شرح هر یک را با بیان ساده و عامیانه از خود باقی گذاردهاند. این مقاله به شیوة تحلیل محتوا و با ابزار کتابخانه به بررسی ترانههای عامیانه در هرمزگان میپردازد. نتایج پژوهش حاکی از آن است که نصرک، رامی، محب، سنگبر، رضایی و حبیبزاده بیشترین ترانههای هرمزگان را سروده اند.در ترانههای هرمزگان رنج و درد و افسوس فراوانی نهفته است.
خلاصه ماشینی:
«ای شمع تو مَسوز شُو درازن هَنو, eyi šam to masuze šove derāzen hanuz ای روز تو مَزَن نَوَخت خوابِن هَنو , eyi rouz to mazan navaxte xāben hanuz نارنج و تُرنج بر سَرَم سایه زدَن, nārenj-o- toranj bar sarom sāya zaden کصهیِ مَن و دل دور و دِرازن هَنو», keseye man-o- del dur-o- derāzen hanuz (همان، 33) ترجمانی:ای شمع فعلاً نسوز شب طولانی است،ای خورشید تو سر بر نیاور و طلوع نکن هنوز زمان خواب است، نارنج و ترنج بر سرم سایه زدهاند و قصهی من و دلم، طولانی و دراز است «در ترانهی روزی که تو پیدا بوده» نصرک به مظاهر طبیعت اشاره میکند: بلبل شیرین سخن از گل جدا بو چشم و دِلُم از دو رویت سیاه بو (همان، 55) نصرک در ترانهی «کارِ مُم موسی» نیز طبیعت را در شعرش میآورد، در واقع در شعر نصرک هم طبیعت و هم اجتماع، هم سیاست، هم تاریخ و مسائل عامه و خرافات نهفته است، هر چند تعداد کمی از آثار او ثبت شده ولی روی هم رفته ترانههای نصرک را میتوان تاریخ و فرهنگ منظوم هرمزگان دانست.
«مَنارَه» ترانه دیگری از نصرک است که به طور صریح به دریا اشاره کرده است به دو بیت از این ترانه اینجا اشاره میشود: نخل در ترانههای بندری نخل نیز یکی دیگر از عناصر اقلیمی هرمزگان است که چه در شعر عامه و چه در شعر رسمی هرمزگان بسامد بالایی دارد.