چکیده:
ترکیه را میتوان یکی از بازیگران مهم منطقهای به شمار آورد که از سال 2015 «رویکرد تهاجمی» را در سیاست خارجی خود اتخاذ کرده است؛ آنکارا که روزی سیاست «تنش صفر» داوود اوغلو را در پیش گرفته بود، از سال 2010 با عبور از اصل سیاست مزبور، وارد سطوح متعددی از تنشهای سیاسی، امنیتی، نظامی در مناطق خاورمیانه و شمال آفریقا و قفقاز شد. در واقع پس از قیامهای مردمی و شکلگیری سه جبهه اسلام سیاسی (شیعی) به مرکزیت ایران، اسلام سلفی عربستان و اسلام اخوانی ترکیه رقابتها برای معرفی خود بهعنوان مرجع اسلام میان سه بازیگر تشدید شد. در این پژوهش سعی شده با استفاده از حقایق موجود منطقه و بر اساس روش تحلیلی-توصیفی و با استفاده از منابع کتابخانهای و اینترنتی به این سؤال اصلی پاسخ داده شود که ترکیه چگونه از راهبرد بازدارندگی شبکهای علیه ایران استفاده کرده است؟ در همین راستا فرضیۀ پژوهش بر این نکته تأکید دارد که رفتار ترکیه پس از تحولات قیامهای عربی سال 2010 در راستای ایجاد موازنۀ قوا از طریق پیوندهای ارتباطی با بازیگران ملی و فراملی در ابعاد سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، ایدئولوژیکی و امنیتی پیش رفته و از سال 2015 سیاست منطقهای ترکیه، پیرو مداخلۀ روسیه و ایران در سوریه و توافق هستهای ایران با آمریکا و بهتبع آن چرخش موازنۀ قوا به نفع تهران، به شکل تهاجمی در قالب بازدارندگی شبکهای علیه جمهوری اسلامی ایران چرخش داشته است.
Turkey can be considered one of the important regional players that has adopted an "aggressive approach" in its foreign policy since 2015; Ankara, which once pursued a policy of "zero tension" with Davutoglu's neighbors, has since entered the political arena into several levels of political, security, and military tensions in the Middle East and the Caucasus. Critical points in the mentioned areas of role-playing and active presence of its behavior have changed in the form of play with the sum of zero. In fact, after the popular uprisings and the formation of three fronts of political (Shiite) Islam in central Iran, Saudi Salafi Islam and the Turkish Brotherhood Islam, the competition for leadership and introduction as the authority of Islam among the three actors intensified. Balanced in the form of network communication against the threats of Iranian political Islam. In this study, using the facts in the region and based on the analytical-descriptive method and using library and Internet resources, the main question is how Turkey has used the network deterrence strategy against Iran?The research hypothesis emphasizes that Turkey's foreign policy after the Arab uprisings of 2010 in order to create a balance of power through relations with national and ethnic actors in the political, economic, cultural, ideological and security dimensions
خلاصه ماشینی:
ترکيه و بازدارندگي (موازنه سازي ) شبکه اي عليه جمهوري اسلامي ايران 1 مجيد عباسي مسعود آخشي چکيده ترکيه را مي توان يکي از بازيگران مهم منطقه اي به شمار آورد که از سال ٢٠١٥ «رويکرد تهاجمي » را در سياست خارجي خود اتخاذ کرده است ؛ آنکارا که روزي سياست «تنش صفر» داوود اوغلو را در پيش گرفته بود، از سال ٢٠١٠ با عبور از اصل سياست مزبور، وارد سطوح متعددي از تنش هاي سياسي ، امنيتي ، نظامي در مناطق خاورميانه و شمال آفريقا و قفقاز شد.
در اين پژوهش سعي شده با استفاده از حقايق موجود منطقه و بر اساس روش تحليلي -توصيفي و با استفاده از منابع کتابخانه اي و اينترنتي به اين سؤال اصلي پاسخ داده شود که ترکيه چگونه از راهبرد بازدارندگي شبکه اي عليه ايران استفاده کرده است ؟ در همين راستا فرضيۀ پژوهش بر اين نکته تأکيد دارد که رفتار ترکيه پس از تحولات قيام هاي عربي سال ٢٠١٠ در راستاي ايجاد موازنۀ قوا از طريق پيوندهاي ارتباطي با بازيگران ملي و فراملي در ابعاد سياسي ، اقتصادي ، فرهنگي ، ايدئولوژيکي و امنيتي پيش رفته و از سال ٢٠١٥ سياست منطقه اي ترکيه ، پيرو مداخلۀ روسيه و ايران در سوريه و توافق هسته اي ايران با آمريکا و به تبع آن چرخش موازنۀ قوا به نفع تهران ، به شکل تهاجمي در قالب بازدارندگي شبکه اي عليه جمهوري اسلامي ايران چرخش داشته است .