چکیده:
منظور از قالب یک شعر، شکل آرایش مصراعها و نظام قافیه آرایی آن است. درواقع جابه جایی قافیه باعث دگرگونی قالبهای شعری میشود. شعر به مفهوم خاص خود نه در تعریف میگنجد و نه در قالب، ولی شاعران و مخاطبان آنها، به مرور زمان دربیان عام به مفاهیم و تعاریفی ویژه رسیده اند و شکلهایی خاص را در قافیه آرایی شعر به رسمیت شناختهاند. به این ترتیب در طول تاریخ، چندقالب پدید آمده و شاعران کهن ما کمتر از محدوده این قالبها خارج شدهاند. فقط درشعر معاصر، یک تحوّل ساختاری ومحتوایی درشعر داشتهایم که اصول حاکم بر قالبهای شعر را نیزتا حدّ زیادی دستخوش تغییر کرده است. در قالبهای کهن، شعر از تعدادی مصراع هموزن تشکیل میشود. موسیقی کناری نیز همواره مورد توجه بوده و تابع نظم خاصی است. هر قالب، فقط به وسیله نظام قافیه آرایی خویش مشخّص میشود و وزن در این میان نقش چندانی ندارد. از میان بی نهایت شکلی که میتوان برای قافیه آرایی داشت، فقط چندین شکل باب طبع شاعران فارسی قرار گرفته و به این ترتیب، قالبهای شعری رایج را پدید آورده است که عبارتند از: قصیده، مثنوی، غزل، قطعه، ترجیع بند، ترکیببند، مسمط، مستزاد، رباعی و دوبیتی. تا اینکه در سال 1301 با پیشگامی علی اسفندیاری متخلص به نیما یوشیج تحولی کلی در شعر کهن فارسی شکل گرفت و در ابتدا شاعران این دوره دو اصل کلی تساوی وزن مصراعهای شعر و نظم ثابت قافیهها را رعایت کرده اند و اگر هم نوآوری در قالبهای شعر داشتهاند، با حفظ این دو اصل بوده است. تاجاییکه نیما یوشیج که پرچمدار اصلی تحول بود شعر بی وزن وبی قافیه را مثل آدم بی استخوان میدانست. اما از میان پیروان نیما کم کم در امتداد تحول بوجود آمده تعدادی از شاعران با پیشگامی احمد شاملوبه این فکر افتادند که آن دو اصل کلّی را به کنار گذارند و نوآوری را فراتر از آن حدّ و مرز گسترش دهند. شعری که به این ترتیب سروده شد، شکلی بسیار متفاوت با شعرهای پیش از خود داشت. در این گونه شعرها، شاعر مقیّد نیست مصراعها را وزنی یکسان ببخشد و در چیدن مصراعهای هم قافیه، نظامی ثابت را ـ چنان که مثلا در غزل یا مثنوی بود ـ رعایت کند. طول مصراع، تابع طول جمله شاعر است و قافیه نیز هرگاه شاعر لازم بداند ظاهر میشود. در این جا آزادی عمل بیشتر است و البته از موسیقی شعر کهن بی بهره است. شعر نیمایی یا شعر آزاد هم وزن دارد وهم قافیه. فقط شاعر مقید نیست که حتما پایان مصراع شعرش را مختوم به قافیه کند. شعر لزوما قافیه دار است اما جای قافیهها تابع نظم مشخصی نیست بلکه بستگی به سلیقه ی شاعر دارد. اما در شعر سپید شاعر خودرا مقید به وزن ونظم خاص قافیه آرایی در شعر نمی داند. در این جستار موضوع بحث قالبهای شعری دفاع مقدس است که هردو شکل کهن و نو این قالبها مورد بررسی قرار گرفتهاند.
خلاصه ماشینی:
از میان بی نهایت شکلی که میتوان برای قافیه آرایی داشت، فقط چندین شکل باب طبع شاعران فارسی قرار گرفته و به این ترتیب، قالبهای شعری رایج را پدید آورده است که عبارتند از: قصیده، مثنوی، غزل، قطعه، ترجیع بند، ترکیببند، مسمط، مستزاد، رباعی و دوبیتی.
این واکنش به خودی خود در دورههایی که تمام شعارها علیه بیگانگان چه غرب و چه شرق بود و دوره بریدن از اغیار، طبیعی است که قالبهای شعری نوین نیز خیلی مورد استقبال واقع نگردد و شاید شاعران مطرح شعر نو حتی مورد بیمهری نیز قرار میگرفتند.
شاعر به این اصل واقف است که حضور امام(ره) همچون «آفتاب طرفداری» حمایتگر رزمندگان در ساحت مقدس نبرد میباشد: سینهی دشتها را نوردید، همت گرم رهواری ما, , , , پای تا پای با ما سفر کرد، آفتاب طرفداری ما خسته از سوزش التهابیم، ابرهای لبالب زآبیم, , , , وای اگر واحهها را نیابد گریههای سبکباری ما بیهراس از تب زرد طوفان، در مسیر شرف حفظ کردهست, , , , سرخی گونهی لالهها را، خون گرم نگهداری ما خاک را از تب ریشه آکند بادها را به هر سو پراکند, , , , ریخت درجان آیینه لبخند، شور آهنگ بیداری ما (کاکایی، 1369: 33) بیشک غزل تنها قالبی است که بیشترین انعطاف را برای پذیرفتن معانی و مضامین مختلف دارد؛ لذا در سالهای دفاع مقدس، به دلیل ظرفیتی که غزل در پیشینهی خود برای بیان مفاهیم عرفانی و معنوی نشان داده بود، این قالب را ظرف مناسبی برای بیان بسیاری از عواطف معنوی و روحانی یافتند (قاسمی، 1383: 122).
دوبيتيهای دوران جنگ و دفاع مقدس همراه با عنصر عاطفه در انتقال سوگ شهدا و احساس شاعرانهی شاعر نسبت به شهيدان بوده و عاطفه، غم از دست دادن شهيدان و حماسه محتواي اصلي دوبيتيها در این قالب شعری بوده است.