چکیده:
برای آن که بتوان عاملی را در برابر کنشگری معینی از نظر اخلاقی مسئول قلمداد کرد، لازم است که فعل او مسبوق به شرایطی چون علم و آگاهی، قصد و نیت، توانایی و در نهایت اختیار یا اراده آزاد باشد. اما گاه با وجود آنکه در بادی امر به نظر میرسد، عامل برخی از این شرایط را ندارد، او را در قبال فعلی که از او سر زده است مسئول برمیشمریم؛ چراکه با ردیابی شرایط مسئولیت اخلاقی در عامل، به احراز این شرایط در بستر زمان گذشته می رسیم. این نوشتار متکفل بررسی مسئولیت اخلاقی در گونههای مختلف خودفریبی اخلاقی است. آن چنان که خواهیم دید، در نمونههای خودفریبی اخلاقی نیز با عنایت به تغافل تعمدی عامل نسبت به تمایلات پیشینی خویش و نقش سوگیری انگیزشی وی در فرآیند کسب باور مطلوب، میتوان مولفه قصد و نیت را در کنش خودفریبانه، ردیابی و عامل را از حیث اخلاقی مسئول برشمرد.
In order to attribute moral responsibility to an agent for a particular action, several conditions must be present. These conditions include knowledge, awareness, intention, ability, and ultimately, the presence of free will. Nevertheless, there are instances where even if an agent initially appears to lack certain conditions, we still attribute responsibility to them for the resulting action. This is because we can trace the conditions of moral responsibility back in time to verify their fulfillment in the past. By employing an analytical approach, This article aims to explore moral responsibility in the context of different forms of moral self-deception. I contend that in cases of moral self-deception, when an agent deliberately chooses to ignore their prior inclinations and allows their motivational bias to influence their desired beliefs, the element of intention can be discerned in their self-deceptive actions. As a result, the agent can be held morally responsible.
خلاصه ماشینی:
به نظر میرسد که در نمونههایی مانند مثال متداول رانندگی در حال مستی که شخص به جهت عمل یا ترک عملی مسئول و سزاوار سرزنش قلمداد میشود که بر اثر آگاهی، کنترلپذیری و یا بیتوجهی و سوءقصد بالفعلی ایجاد نشده است، احراز دو شرط زیر گریزناپذیر است: اول اینکه عامل بر فرایند صدور و انجام اولیۀ فعل خود، علم، قصد و یا کنترل داشته باشد؛ دوم اینکه او باید در نقطهای از زمان در موقعیت معرفتی مناسبی نسبت به پیامدهای این عمل باشد؛ یعنی به لوازم و آثار فعل صادرشده از خود واقف باشد و به طور معقول بتواند به آنها آگاهی یابد.
اما پرسش مهمی در این مجال قابل طرح است: آیا هرگاه با ردیابی یک فعل مستقیم یا غیرمستقیم مذموم، به زمان واسطی میان آن فعل با افعال و تصمیمات مقدم بر آن برسیم، عامل مورد نظر را مسئول خواهیم دانست و یا آنکه بر اساس تبیینهای ارادهگرا این مسئولیت همواره مستلزم آن است که شخص نتیجۀ نهایی را پیشبینی و انتخاب کند؟ پاسخ به این پرسش را با مثالی پی میگیریم؛ شخصی به نام احمد در یک خانوادۀ دانشگاهی و به لحاظ مذهبی وهابی مسلک متولد میشود و با الگوگیری از والدین و محیط پیرامون خود و بستر یا زمینۀ فکریـفرهنگی حاکم، تمام فرصتهای پیش رو برای تحقیق تا حد ممکن بیطرفانه در باب تکثر ادیان و اخلاق مسالمتآمیز را از دست داده و به تدریج خود را در معرض اندیشهها و احساسات یکسویه و به طور کامل منفی نسبت به شیعیان قرار میدهد.
Responsibility and Control: A Theory of Moral Responsibility, New York: Cambridge University Press.