چکیده:
یکی از شرایط مهم و اساسی در سرقت مستوجب حد، شکستن حرز توسط سارق است که بحثهای فراوانی را در کتابهای فقهی به خود اختصاص داده است. در این مسئله از منظر فقه امامیه و اهل سنت بهگونۀ تطبیقی پژوهش مستقل و جامعی صورت نگرفته است؛ از اینرو تحقیق حاضر با روش تحلیلی ـ توصیفی به بررسی اعتبار شکستن حرز در سرقت مستوجب حد توسط سارق از منظر فقه امامیه و اهل سنت به گونۀ تطبیقی پرداخته است. یافتههای این پژوهش نشان از آن است که مشهور فقهای امامیه و همچنین از مذاهب و فقهای اهل سنت معتقدند یکی از شرایط مهم سرقت مستوجب حد، این است که سارق بهتنهایی یا با دخالت دیگری باید حرز را شکسته باشد؛ ولی در مقابل برخی از فقهای امامیه مانند ابنابیعقیل و پیروان مذهب ظاهری از اهل سنت، شکستن حرز را در سرقت مستوجب حد معتبر نمیدانند. درنهایت میتوان نظر مشهور علمای امامیه و اهل سنت مبنی بر اعتبار شکستن حرز را در سرقت تا اندازهای دفاعشدنی دانست.
احد الشروط الهامه والاساسیه فی السرقه التی تستوجب الحد هو اختراق الحرز من قبل السارق، وقد اثار هذا الموضوع العدید من النقاشات فی کتب الفقه. ولم تکن هناک دراسه مقارنه مستقله وشامله حول هذه المساله من وجهه نظر الفقه الامامی واهل السنه؛ لذا قامت هذه الدراسه بفحص صحه اختراق الحرز فی حاله السرقه المستوجبه للحد من قبل السارق باستخدام المنهج التحلیلی والوصفی من وجهه نظر الفقه الامامی واهل السنه بشکل مقارن. نتايج هذه الدراسه تشیر الی ان مشهور الفقهاء فی المذهب الامامی وایضا بعض فقهاء اهل السنه یعتقدون بان واحده من الشروط الهامه فی السرقه التی تستوجب الحد هی ان یکون السارق قد اخترق الحرز بمفرده او بمساهمه من شخص اخر؛ بینما بالنسبه لبعض الفقهاء الامامیه مثل ابن ابی عقیل واتباع المذهب الظاهری من اهل السنه، فان اختراق الحرز لا یعتبر سببا معتبرا فی السرقه التی تستوجب الحد. فی الختام، یمکن اعتبار رای مشهور العلماء الامامیه واهل السنه بشان اعتبار اختراق الحرز فی السرقه امرا یمکن دفاع عنه الی حد ما.