چکیده:
بازنمایی زن در گفتمانهای مختلف اسلامی در ایران معاصر و بویژه در دوره جمهوری اسلامی به صورتهای مختلفی متجلی می شود و به تغییر و تحول وضعیت عینی زنان و دختران در جامعه ایران منجر می شود. پژوهش حاضر ضمن مطالعه نحوه بازنمایی زن درگفتمان های اسلامی معاصر بویژه دوره جمهوری اسلامی، به تحلیل این مساله می پردازد که چگونه گفتمانهای اسلام سنتی و اسلام سیاسی در حوزه زنان در رقابت با گفتمانهای مدرن، نواندیشی دینی و اصلاح طلبی قرار می گیرند و مطابق با آن چگونه بازنمایی زن بر مبنای کنترل هرچه بیشتر بر بدن زنانه با تاکید بر ازدواج زودهنگام، نقش مادری و فرزندی آوری در رقابت با بازنمایی زن بر مبنای آزادی نسبی و کنترل هر چه کمتر بر تن زنانه، برابری جنسیتی، مشارکت اجتماعی و افزایش سن ازدواج، قرار گرفته است. سوال این است که گفتمانهای اسلامی در بازنمایی مفهوم زن و رویارویی با مساله ازدواج زودهنگام یا کودک همسری چگونه صورتبندی شده اند؟ زمینه ها و دلایل تحول گفتمانی و علل و عوامل دخیل درآن چه بوده است؟ فرضیه پژوهش این است که گفتمان غالب در ادوار مختلف از تحول برخوردار شده و منحنی این تحول گرایش این گفتمان را به دخالت هر چه بیشتر درتثبیت نطام معنایی خود در تعریف سنتی از زنان و برنامه ریزی برای افزایش ازدواج و فرزندآوری درحداقل سن و در تقابل با گفتمانهای مدرن و نو اندیشی دینی کشانده است. نظریه تحلیل گفتمان لاکلا و موف، روش برگزیده ما در بررسی یکی از مسائل اصلی زنان در ایران معاصر، یعنی کودک همسری بوده است.
The representation of women in various Islamic discourses in contemporary Iran is manifested in different ways and leads to a change in the objective situation of women and girls. While studying the representation of women in Islamic discourses, the present research analyzes how traditional and political Islamic discourses constituted in contradiction with modern, religious modernist and reformist discourses. How the representation of women based on more control over the female body with an emphasis on early marriage, the role of motherhood and childbearing emerges in competition with the representation of women based on relative freedom and less control over the female body, gender equality, social participation and increasing the age of marriage. The question is, how are the Islamic discourses in representing the concept of women and confronting the problem of early marriage or child marriage formulated? What were the contexts and reasons for the discourse transformation and the causes and factors involved in it? The hypothesis is that the dominant discourse in contrast with modern discourses and new religious thinking, has been transformed in different periods and the curve of this transformation shows the tendency of this discourse to interfere as much as possible in establishing its semantic structure in the traditional definition of women and planning to increase marriage and childbearing at a minimum age. The discourse analysis theory of Lacla and Moff has been our chosen method in investigating one of the main problems of women in contemporary Iran, that is, child marriage.
خلاصه ماشینی:
پژوهش حاضر ضمن مطالعه نحوه بازنمايي زن در گفتمان هاي اسلامي معاصر بويژه دوره جمهوري اسلامي، به تحليل اين مساله ميپردازد که چگونه گفتمان هاي اسلام سنتي و اسلام سياسي در حوزه زنان در رقابت با گفتمان هاي مدرن ، نوانديشي ديني و اصلاح طلبي قرار ميگيرند و مطابق با آن چگونه بازنمايي زن بر مبناي کنترل هرچه بيشتر بر بدن زنانه با تاکيد بر ازدواج زودهنگام ، نقش مادري و فرزندآوري در رقابت با بازنمايي زن بر مبناي آزادي نسبي و کنترل هر چه کمتر بر تن زنانه ، برابري جنسيتي، مشارکت اجتماعي و افزايش سن ازدواج ، قرار گرفته است .
گفتمان اسلام شيعي در اين تلاش خود براي رقابت با گفتمان مدرن ، خود دچار تحول و دگرگوني و به تبع آن بازتعريف مفهوم و جايگاه زن در اجتماع شده است و بدين ترتيب گفتمان هاي رقيب اسلامي ظهور و بروز يافته اند که هر کدام سعي داشته اند با ارائه تعريف خود از اسلام راستين ، جايگاه زن را از جهت مسائل مختلف مربوط به ازدواج و حقوق و قوانين ناظر بر آن ، خانواده و ساختار آن ، مشارکت و حضور زنان در حوزه خصوصي يا عمومي، کنش گري اجتماعي، اقتصادي يا سياسي و ...