چکیده:
قداست حرفه پزشکی در جامعه ما هم ریشه در تعالیم دینی دارد و هم در فرهنگ غنی ایرانی. به همین جهت در فقه اسلامی موضوع طب و طبابت بصورت باب جداگانه ای مورد بحث های فنی و حقوقی مبسوطی قرار گرفته است . از طرفی اصل حسننیت و اعتماد متقابل در روابط پزشک و بیمار اقتضا می کند که دو طرف، با احترام به پیمان خویش، از اجرای تعهد بدون عذر موجه سرپیچی نکنند .سوال اصلی این است که احراز حسن نیت تا چه حدی بر میزان مسئولیت پزشک خاطی موثر است؟ در این مقاله با مطالعه تطبیقی در نظام حقوقی فرانسه و منابع فقهی، ضمن بررسی نظریات مربوط به رابطه مسئولیت پزشک و قصد احسان و حسن نیت، این نتیجه حاصل شده که وجود حسن نیت، هم از لحاظ اثباتی در احراز تقصیر موثر است و هم عاملی در جهت تخفیف میزان خسارت قابل جبران محسوب می شود.
The sanctity of the medical profession in our society is rooted in both religious teachings and rich Iranian culture. For this reason, in Islamic jurisprudence, the subject of medicine and Iatrology has been the subject of extensive technical and legal discussions as a separate chapter. On the other hand, the principle of good faith and mutual trust in the doctor-patient relationship requires both parties by respecting their agreement, do not refuse to fulfill their obligations without a valid excuse. The main question is to what extent the good faith is based on the responsibility of the doctor. It is affect? In this article, with a comparative study of the French legal system and jurisprudential sources, while examining the theories related to the relationship between the doctor's responsibility and the intention of beneficence and good faith, it was concluded that the existence of good faith is both effective and also is regarded as a factor to reduce the amount of damage which is compensable.
خلاصه ماشینی:
اگر پزشک در مراحل تشخیص و درمان خویش مطابق مقررات دولتی و موازین پزشکی انجام وظیفه کرده باشد و با احساس مسئولیت ، حسن نیت و رعایت مبانی اخلاق پزشکی عمل نماید، اصولاً جایی برای شکایت بیمار باقی نمی ماند و به فرض شکایت هم شاکی راه به جایی نمی برد.
علی هذا تفصیلی را که شیخ الطائفه ١ داده است ، مبنی بر اینکه پزشکی که فردی را معالجه کند و بی احتیاطی نکند و معالجه ای را در نظر گیرد که عادتاً سودمند برای مریض هست ، ولی اتفاقاً منجر به فوت مریض گردد، پس همانا حکم به خطای شبه عمد شده است و دیه بر او لازم است ولی قصاص نمیشود؛ و پزشکی که برائت از ولی مریض بگیرد مسئولیتی و ضمانی ندارد، غیر وجیه است ؛ زیرا در هر مورد چنانچه بر پزشک عنوان محسن صادق باشد به مقتضای قاعده احسان هیچ گونه مسئولیتی، اعم از کیفری و مدنی بر وی ثابت نیست .
شهید ثانی در شرح لمعه در کتاب دیات در مورد مسئولیت طبیب این گونه بحث میکند: طبیب آنچه را از نفس یا عضو به خاطر معالجه کردنش تلف میکند از مال خودش ضامن است چون تلف مستند به فعل او است و نباید خون انسان مسلمان به هدر برود و نیز او (پزشک ) در انجام فعل قاصد بود و خطا در نتیجه [عمل او] حاصل شده پس مانند این است که فعلش شبیه عمد باشد، هرچند احتیاط نماید و جدّیت به خرج دهد و مریض نیز اذن به علاج داده باشد؛ چون هیچ یک از این ها دخالت در عدم ضمان طبیب ندارد و با خطای محض ضمان محقق میشود و در اینجا به طریق اولی ضمان تحقق مییابد(شهید ثانی، ١٤١٧، ص ٢٣٢) البته در مورد ضمان طبیب میان فقها اختلاف نظر است .