چکیده:
پژوهش حاضر بهدنبال واکاوی ماهیت سفرنامهنوسی بهمثابه نوعی دانش مربوط به شرق است. مسأله این است که آیا این دانش سفرنامهنویسی از عینیت برخوردار است یا حامل پیشداوریهای نظاممند گفتمان شرقشناسی است؟ کشف دوگانگیها و تحلیل سلسلهمراتب حاکم بر آنها مسأله اصلی پژوهش حاضر است. با توجه به کیفی بودن نوع پژوهش، از ادبیات پسااستعماری نه به مثابه چارچوب نظری بلکه برای تفسیر نظری خوانش متن استفاده میگردد. روش تحقیق واسازی است که بر اساس طبقهبندی هشتگانه دیوید بوژه انجام میگردد. جامعهآماری کتاب سفرنامه آدمها و آیینها در ایران مادام کارلاسرنا است و نمونه پژوهش فصل ۵۳ کتاب (روایت از شهر رشت) میباشد که بهشیوه هدفمند انتخاب شده است. نتایج پژوهش حاکی از وجود تقابلهای دوگانه شرق و غرب در نمونه مورد بررسی و سلسلهمراتب حاکم بر آنها بر اساس قاعده کلی فرادستی غرب و فرودستی شرق است. با این همه، صدای معترض زنان و استثنائات موجود در متن موجود امکان نفی پیرنگ مسلط هجوآمیز را فراهم میسازد.
The present study seeks to analyze the nature of travelogues as a kind of knowledge related to the East. The issue is whether this knowledge of travelogue writing has objectivity or does it carry the systematic prejudices of the Orientalist discourse? Discovering dualities and analyzing the hierarchies governing them is the main problem of the present research. Considering the qualitative nature of the research, post-colonial literature is used not as a theoretical framework but for the theoretical interpretation of reading the text. The research method is deconstruction, which is based on David Boje's eight-point classification. The socio-statistical book of the Travel Book of People and Rituals in Iran by Madame Karlaserna and the sample of the research is Chapter 53 of the book (narrative from the city of Rasht), which was selected in a purposeful way. The results of the research indicate the existence of dual oppositions between East and West in the studied sample and the hierarchy governing them based on the general rule of superiority of the West and inferiority of the East. However, the women's protesting voice and the exceptions in the existing text make it possible to negate the satirical dominant stereotype.
خلاصه ماشینی:
ازآنجاييکه در پژوهش حاضر از رويکرد پسااسـتعماري و روش واسـازي اسـتفاده شده است در ادامه مروري بر پژوهش هاي صورت گرفته بـر مبنـاي رويکـرد مـذکور خواهيم داشت : «خوانش پسااستعماري خسي در ميقات با تکيه بـر نظرهـاي فـرانس فـانون » (حسـني و مهرکـي، ١٤٠٠)، «خـوانش پسااسـتعماري بازنمـايي کردهـا در گفتمان شرق شناسـانه ، مـورد مطالعـه سـفرنامه کلوديـوس جيمـز ريـچ » (سـجادي، ١٣٩٨)، «تحليل جامعه شناختي (واسازي) خودآگاهي زن در جـدال بـا سـاختارهاي سـنتي و پيشـرفته در رمـان هــاي سـيمين دانشـور» (محمـدي و يـاقوتي، ١٣٩٧)، «واســازي روايــت ، خوانشــي از نقاشــيهــاي هانيبــال الخــاص » (شــيباني، ١٣٩٨)، «بايسته ها و شرايط کاربست واسازي دريدا در نقد متون ، نقد و تحليل کتاب واسـازي متون آل احمد» (شاکري، ١٣٩٧)، «تحليل منطق واسازانه روايت رسـتم و سـهراب » (اکبريزاده ، ١٣٩٦)، «خوانش پسااستعماري رمـان جزيـره سـرگرداني» (حـاجتي و رضي، ١٣٩٥)، «خوانش پسااستعماري تجربه مهاجرت در رمان انگشـتان لوليتـا اثـر واسـيني الاعـرج از ديـدگاه هـومي بابـا» (فـاتحي؛ ميرزايـي و سـن سـبلي ، ١٣٩٥)، «روايت هاي از يک سازمان داستان پرداز: تحليلي پسـامدرن از ديزنـي بـه مثابـه يـک تامارالنـد» (بـوژه ، ١٣٩٤)، «مطالعـات پسااسـتعماري، تـلاش مـتن محـور در جهـت وارونه سازي چشم انـدازها» (انصـاري و درودي، ١٣٩٣)، «نقـد پسااسـتعماري روايـت سريال قهوه تلخ از مدرنيته سياسي ايراني: با تأکيد بر روش واسازي» (منتظر قـائم و غلامي، ١٣٩١)، « بررسي جنبه هاي پسااسـتعماري نمايشـنامه جزئيـات اثـر سـوزان گلاسپل » (مهروند، ١٣٩١)، «صوفي شالوده شـکن ؛ غزالـي و واسـازي عارفانـه مـتن » (تاجيک ، ١٣٩٠)، «واسازي عشق در غزليات سعدي» (نجوميـان ، ١٣٩٠)، «خـوانش واسـازي، بررسـي کتـاب ساختارشـکني داگلاس .