چکیده:
اگر بخواهیم هنرها را علاوه بر شاخصهای ساختاری و زیباشناسی، از نظر مولفههای فرهنگی- اجتماعی و زمینههای تولید و تناسبات با محیط و جغرافیا طبقهبندی نماییم، پوشاک سرآمد مهمترین وسایل کاربردی بشر از گذشته تاکنون بودهاست که به اعتبار ویژگیهای مفهومی و محتوایی، میتواند روایتگر فرهنگ و سلیقهها و رفتارهای هنری- اقتصادی جامعه باشد. به این اعتبار، در طول تاریخ، انواع پوشاک توانستهاست به عنوان یک عامل زیرساختگی فرهنگی- اقتصادی در فضای مدیریتی- حکومتی جامعه تاثیر داشته باشد. با ظهور شیوهها و ابزارهای نوین تولید و توزیع پارچه و پوشاک، رفتهرفته بعد اقتصادی- صنعتی، بر بعد هنری- فرهنگی غلبه پیدا کردهاست. از یکسو، جنبههای هنری پوشاک، به عنوان یک میراث فرهنگی، روایتگر فرهنگ و هنر سنتی است که در این طرح، به طور خاص، به شاخصههای هنری پوشاک اقوام کرد پرداختهام. شاخصههای لباس اقوام و هویت اصلی لباس، برای کسانی که در آینده خواهان شناسایی بخشی از فرهنگ و هویت پیشین خود هستند، مهم است؛ چراکه هویت هر لباسی را در بیان شاخصههای آن میتوان یافت. مانند بافت پارچه بر اساس طرح لباس، برش پارچه، تزئینات لباس (نواردوزی، سوزندوزی) که همگی به لحاظ تکنیک، نقش و طرح، در فلسفه نقوش، مهم است. بررسی تغییرات و تحولات پوشاک اقوام کرد شمال شرقی خراسان (کلات، لایین، زاوین)، هدف اصلی تحقیق میباشد که نقوش از منظر سبک و الگو در طبقهبندی پوشاک اقوام مورد بررسی قرار گرفتهاست. در این پژوهش، از روش گردآوری کتابخانهای، مشاهده میدانی و تحلیل کیفی استفاده شدهاست. باتوجه به نتایج پژوهش، نقوش پوشاک قوم کرد دارای نقشه ازپیش تعیین شده نیستند و معمولا به صورت بداهه تولید میشوند، تنها هنرمند آنها نام نقوش به کار رفته را میداند و اکثر این نقشها، نامی مخصوص به خود دارند و برگرفته ازطبیعت بودهاند و توسط هنرمندان بر این نقوش نهاده شدهاند و ریشه در باورهای رایج در فرهنگ این قوم دارند.
In addition to structural and aesthetic indicators, we would like to categorize the arts in terms of cultural-social components, production fields, and proportions with the environment and geography. In that case, clothing has been the most important practical tool of mankind from the past until now, which can be the narrator of culture due to its conceptual and content characteristics. The social culture’s artistic and economic tastes and behaviors. The cultural-economic infrastructure of society’s management-government space has been influenced by all kinds of clothes throughout history, for this credit. The economic-industrial dimension has gradually overtaken the artistic-cultural extent as new methods and tools for fabric and clothing production and distribution have emerged. On the one hand, the artistic aspects of clothing, as a cultural heritage, are the narrator of traditional culture and art, and in this project, in particular, I have addressed the artistic features of Kurdish ethnic clothing. The characteristics of ethnic clothing and the main identity of clothing are essential for those who want to identify a part of their culture and identity in the future; Because the identity of each dress can be found in the expression of its characteristics. Such as fabric texture based on clothing design, fabric cutting, and clothing decorations (embroidery, needlework), all of which are important in terms of technique, role, and design, in the philosophy of motifs. Investigating the changes and evolutions of the clothing of the Kurdish tribes of Northeast Khorasan (Klat, laying, Zavin), the main goal of the research is that motifs have been examined from the point of view of style and pattern in the classification of tribal clothing. The method of library collection, field observation, and qualitative analysis have been employed in this research. According to the results of the research, the patterns of Kurdish clothing do not have a predetermined plan and are usually produced improvised, only the artist knows the name of the patterns used and most of these patterns have their name and were taken from nature and created by artists. These motifs are based on the culture of these people and are rooted in common beliefs.
خلاصه ماشینی:
نقش هاي سنتي در مراکز مهم پوشاک اقوام کرد شمال شرقي خراسان رضوي شهرستان کلات نادر مي باشد، نقوش گاهي مشابه هم کار شده اند، اما بر اساس عقايد، باورها و رده سني هاي مختلف در طول تاريخ و زندگي آنان تغيير يافته است .
هر يک از اين بافته ها، داراي نقوش و طرح هاي اصيلي هستند که در زندگي روزمره آنان به کار مي رفته است که نشان از عقايد، انديشه و منابع الهام بخش زنان کرد در طول تاريخ بوده است (عاصمه ، ١٣٩٥: ٢٥).
سرابيار (١٣٩٥) در مقاله خود با عنوان «بررسي تحليلي و تطبيقي البسه محلي کردنشينان خراسان از منظر طرح و نقش ، مطالعه موردي : لائين ، قوچان ، سرحد»، به تطبيق لباس کردي سه منطقه کلات ، قوچان و سرحد مي پردازد و نتيجه مي گيرد که دست بافته هاي اقوام کرد داراي نقوش و طرح هاي اصلي هستند که از فرهنگ و ادبيات غني برخوردار هستند که در طي قرن ها، سينه به سينه منتقل شده و امروزه گنجينه اي ارزشمند را به دست ما رسانده اند.
همچنين رضاپور (١٣٩٧) در پايان نامه خود با عنوان «مطالعه تطبيقي نقوش به کار رفته در پوشاک و گليم اقوام ترک و کرمانج شهرستان کلات نادر با رويکرد انسان شناسي هنر»، نتيجه مي گيرد که زنان هنرمند منطقه لايين در طراحي نقوش ، توجه به روابط زيباشناختي ، محيط پيرامون ، نقش کاربردي آن ها با شيوه طراحي را مدنظر قرار داده اند و به سه تفسير سه بعد مهم زيباشناسي ، کارکردشناسي ، معناشناسي بر اساس انسان شناسي هنر در اين دست بافته ها مي توان اشاره کرد.