چکیده:
مسئله جبر و اختیار در چارچوب فیزیک مدرن بیش از همه بر اساس مبانی مکانیک کوانتومی مورد بحث قرار می گیرد. در این میان ویلیام پوالرد و رابرت جان راسل، که هر دو فیزیکدانانی برجسته و در عین حال کشیش های مسیحی هستند، با تکیه بر استدلال های الهیاتی به رد جبرگرائی بر اساس یافته های مکانیک کوانتومی پرداخته اند که در آن با قبول عدم تعیّن به عنوان ویژگی ذاتی فرآیندهای اتمی و دفاع از نقش و قیومیت الهی در خلق این عدم تعیّن و کنترل آن، ادعای جبرگرایان در خصوص تناقض میان قبول اختیار برای انسان و ایمان به خدای عالم و قادر را رد نموده اند. در نوشتار حاضر پس از بررسی دیدگاه های ایشان نشان می دهیم که رویکرد حاضر گام مؤثری در ارائه یک دیدگاه سازگارگرایانه رضایت بخش و جامع، بخصوص در چارچوب استدلال های الهیاتی، است. البته برای رفع کاستی های این دیدگاه، مشکل تبیین کنندگی و تحویل گراییِ مفروض در این رویکرد باید مورد نقد و بررسی قرار گیرد.
Examining the views of Robert John Russell and William Pollard regarding theological arguments refutation of determinism based on the findings of quantum mechanics. The problem of determinism and free will in the framework of modern physics is discussed mostly based on the principles of quantum mechanics. In the meantime, William Pollard and Robert John Russell, who are both prominent physicists and at the same time Christian pastors, based on theological arguments, rejected determinism based on the findings of quantum mechanics, in which by accepting non-determinism as The inherent characteristic of atomic processes and the defense of the divine role and guardianship in the creation of this indeterminacy and its control have rejected the determinists' claim regarding the contradiction between the acceptance of free will for man and faith in the omnipotent and omnipotent God. In this article, after examining their views, we show that present approach is an effective step in presenting a satisfactory and comprehensive compatibilist view, especially in the framework of theological arguments. Of course, in order to solve the problems and shortcomings of this view, the problem of explaining and reductionism, assumed in this approach, should be criticized
خلاصه ماشینی:
اما از سوی دیگر اکثریت متکلمان اسلامی اختیار را به امکان فعل و یا ترک آن تعریف نموده اند (مقداد، ١٣٧٨: ١٠٠) همچنین علم و رضای فاعل و مصـلحتی کـه بـرای او متصـور است ، را برخی علاوه بر قدرت داشتن به انجام و یا ترک فعل ، ملاک اختیار در نظر گرفتـه انـد به طوریکه اگر فعلی مستند به خود فاعل به وصف علم و رضا باشد فعل اختیاری خواهد بـود (نراقی ، ١٣٥١: ٥٣)، در نهایت کسانی نیز اختیار را یک نوع خاص از جبر یعنـی خـود مجبـور سازی می دانند (باربور، ١٣٧٩: ٣٤٢) که این دیدگاه از اهمیت خاصی برخوردار بوده و با نظریه اتحاد مُجِبروِ مجبَر در اندیشه و کلام اسلامی نزدیکی فـراوان دارد ( قـدردان قراملکـی ، ١٣٨٩: .
در واقع ایـن اسـتدلال دوم بـه بحـث توحید و مخصوصاً توحید در خالقیت باز می گردد که البته به تبع آن مسائل مختلفی مطرح شده است ، استدلال های طبیعی جبرگرایان بیش از هر چیز ناظر بر قانون علیت است چنان که علامه جعفری در این خصوص می نویسد: «استدلال طبیعی مکتب جبر تقریبا منحصر است در انطباق قانون علت و معلول که تمام حوادث جهان طبیعت را ضروری معرفی می کند همچنین کارهای انسان نیز که جزء مربوط با همین جهان است مشمول قانون مزبور خواهد بـود» (همـان ) اگـر بخواهیم این استدلال جبرگرایانه که مورد تائید فیزیک کلاسیک است را در قالـب یـک قضـیه منطقی بیان کنیم خواهیم داشت : ١-همه رویدادها تعیین و تعین دارند یعنی مجبورند.