چکیده:
در یکصد سال اخیر، رویکرد پژوهشگران به شعر و شخصیت حافظ بسیار متفاوت بوده است. رویکرد برخی از آنان کلنگر و برخی جزءنگر، برخی صورتگرا و برخی معناگرا، برخی سنّتی و برخی مدرن بوده است. نویسندگان در این مقاله، با نگاهی فراگیر، نوشتهها دربارۀ شعر و شخصیت حافظ را در بیست رویکرد تقسیم و هجده رویکرد از رویکردهای بیستگانه را به اجمال معرفی کردهاند و سپس دربارۀ دو رویکرد ادبی یا معنیشناختی (شامل موضوعاتی چون حافظانگی و راز ماندگاری حافظ، مقایسۀ حافظ با سعدی و مقایسۀ حافظ با دیگر شاعران، بازنگری حافظ در شعر خویش، نظریۀ پاشانی، توالی و ترتیب ابیات و تأویلپذیری شعر حافظ)، رویکرد بلاغی (بهویژه بحث ایهام در شعر حافظ)، بهتفصیل بحث کرده و در تحلیل رویکردها مشخّص ساختهاند که هرکدام از آنها در شمار رویکرد کلنگر یا جزءنگر، صورتگرا یا معناگرا و سنّتی یا مدرن قرار میگیرد.
In the past one hundred years or so, Hafiz poetry and life have been the subject of close attention by scholars of Persian literature. The scholarly approaches to Hafiz poetry and personality have been very different. Research on Hafiz has been done from different perspectives; both holistic and detailed, formalistic and semantic, modernist and traditionalist. In this paper, the authors have taken a comprehensive look at 20 different approaches to Hafiz poetry and character, and have briefly summarized eighteen of the twenty approaches, two of which are discussed in detail about literary or semantic and rhetorical approach. And in analyzing the approaches, they have specified each of them as holistic or detailed, formalistic or semantic and traditional or modern.
خلاصه ماشینی:
نويسندگان در اين مقاله ، با نگاهي فراگير، نوشته ها دربارة شعر و شخصيت حافظ را در بيست رويکرد تقسيم و هجده رويکرد از رويکردهاي بيست گانه را به اجمال معرفي کرده اند و سپس دربارة دو رويکرد ادبي يا معنيشناختي (شامل موضوعاتي چون حافظانگي و راز ماندگاري حافظ ، مقايسۀ حافظ با سعدي و مقايسۀ حافظ با ديگر شاعران ، بازنگري حافظ در شعر خويش ، نظريۀ پاشاني، توالي و ترتيب ابيات و تأويل پذيري شعر حافظ )، رويکرد بلاغي (به ويژه بحث ايهام در شعر حافظ )، به تفصيل بحث کرده و در تحليل رويکردها مشخص ساخته اند که هرکدام از آن ها در شمار رويکرد کل نگر يا جزءنگر، صورت گرا يا معناگرا و سنتي يا مدرن قرار ميگيرد.
به ديگر سخن ، چرا ب سياري از شاعران هم فکر و متفکرتر از حافظ ، به اين مقام که حافظ رسيده ، نرسيده اند% زين العابدين مؤتمن (١٢٩٣-١٣٨٤) دربارة سر شهرت حافظ معتقد است حافظ سبک سعدي و مولوي را که دو سبک مختلف بود، با يکديگر درآميخت و آن را با سليقۀ خاص خود ممزوج کرد و سبکي نو در غزل پديد آورد که تا امروز، بسياري از شاعران از او تقليد کرده اند (مؤتمن ، ١٣٣٩: ٢٩٤).
در اين باره بايد گفت که ب سياري از حافظ پژوهان معتقدند حافظ در بي شتر ابيات خود، م ضمون را از شـــاعران و نويســـندگان پيش از خويش گرفته و فقط آن مضـــمون را با پردازش و پرورش ، به شــعري زيباتر و ناب تر تبديل کرده اســت ؛ تا آنجا که برخي معتقدند حي يک مضمون در شعر حافظ نميتوان يافت که پيش از او، کسي به کار نبرده باشد.