چکیده:
یکی از مباحث مهم در ادیان بزرگ به ویژه ادیان ابراهیمی، وجود دورهای از تاریخ به نام آخرالزمان و باور به بازگشت منجی موعود است. ویژگیهای رویایی که از آن دوران در کتب مقدس و سنتهای ادیان ازجمله یهودیت، مسیحیت و اسلام ذکر شده، باعث اشتیاق فراوان پیروان ادیان برای درک آن دوران شده است؛ همین موضوع باعث شده تا افراد شیادی از این مسیله سوءاستفاده کرده و نسخه بدلی از منجی را به مردم ارایه کنند. علی محمد باب از کسانی است که با ادعای بابیت، فرقه بابیت را پایه گذاری کرد؛ فرقهای که جای خود را به بهاییت به عنوان ناسخ بابیت داد. فرقه بهاییت با سیستم تشکیلاتی خاص خود نظیر دارالتبلیغ بین المللی، ایادی امرالله، هییتهای مشاوران قارهای و هییتهای معاونت تلاش فراوانی برای جذب پیرو برای خود کرده که تلاشهای آنان موفقیت چندانی نداشته است. از جنبه فقهی، تمامی مراجع شیعی حکم به کفر و نجاست پیروان این فرقه جعلی دادهاند. ضدیت با اسلام و انقلاب اسلامی و ارتباط تنگاتنگ با قدرتهای استعماری به ویژه آمریکا، انگلیس و اسراییل دو ویژگی بارز این فرقه است که در این راستا ضمن دشمنی با تشیع و تلاش سازمان یافته در جهت تضعیف آموزه مهدویت، در جهت پیشبرد اهداف فرقهای خود و جذب مخاطب بهره میبرند.
One of the significant topics in major religions, particularly the Abrahamic religions, pertains to the existence of a specific period in history known as apocalypse (the End Times) and the belief in the return of the Promised Universal Savior. The ideal characteristics of that era, as mentioned in the sacred scriptures and religious traditions of Judaism, Christianity, and Islam, have made adherents of these religions eager to comprehend that period. However, it led some deceivers to abuse this topic, presenting a fake version of it to the public. Ali Muhammad Bab is a person who, by claiming to be a Bab (prophet), established the Babism sect, which subsequently was replaced by Baha’ism. Employing their distinctive organizational structure, such as the International Teaching Center, the Hands of the Cause of God (Ayadi Amr Allah), Continental Boards of Counselors, and Boards of Assistance, the Baha'i sect has made extensive efforts to get adherents, yet it has not met with significant success. Jurisprudentially, all Shia authorities have considered the followers of this fake sect as disbelievers and impure. Two distinguishing characteristics of this sect are its hostility towards Islam and the Islamic Revolution, and its close association with colonial powers particularly the United States, England, and Israel. Accordingly, through their animosity towards Shia Islam and organized efforts to undermine the teaching of Mahdism, they pursue their own sectarian objectives and attempt to get adherents.
خلاصه ماشینی:
ضدیت با اسلام و انقلاب اسلامی و ارتباط تنگاتنگ با قدرتهای استعماری بهویژه آمریکا، انگلیس و اسرائیل دو ویژگی بارز این فرقه است که در اینراستا ضمن دشمنی با تشیع و تلاش سازمانیافته در جهت تضعیف آموزۀ مهدویت، در جهت پیشبرد اهداف فرقهای خود و جذب مخاطب بهره میبرند.
همچنین هشت «مشرق الاذکار» (معابد بهائیان) در جهان وجود دارد و ۱۲۵۶ محل دیگر نیز برای همین منظور به مالکیت بهائیان درآمده است (لاوسون، 1388، ص۷۳۷).
مرکز جهانی بهائی؛ مرکز جهانی بهائی (Bahai world center) نام مرکز دینی و اداری بهائیت در اسراییل است (اسمیت، 2000م، ص71).
به این صورت که در راستای جلب پیروان بیشتر، آنها حتی راهبردهای دینی خود را تغییر داده و بهمانند گذشته از افراد نمیخواهند که دینشان را تغییر دهند؛ بلکه از فرد تقاضا میکنند که در ضمن باقی ماندن بر دینداری سابق خود، به بهائیت هم بگرود؛ یعنی فرد هم مسیحی باشد و هم بهائی.
در آوریل 2017م، نشریه اکونومیست گزارش داد که در حدود هفت میلیون بهائی در جهان وجود دارد (2017م) و در آخرین آمار ارائهشده، «بانک جهانی اطلاعات دین»، جمعیت بهائیان در سال 2020م را هشت میلیون و 531 هزار و پنجاه نفر اعلام کرده است (پایگاه جهانی ادیان، 2020م).
نکتهای که تمام سایتهای معتبر آماری بینالمللی به آن اذعان میکنند، این است که آماری که در خصوص جمعیت بهائیان ارائه میشود کاملاً تقریبی است؛ زیرا بهائیت ازجمله فرقههایی است که بهسختی آمار جمعیتی خود را ارائه میدهد.
این نکته، نشانگر قدرت و تسلط تشکیلات بهائی بر تمامی پیروان خود و وجود یک نظام اداری و تشکیلاتی آگاه حاکم بر جامعۀ بهائی است که تمامی افعال و حرکات بهائیان را تحت نظر دارد.