چکیده:
بیان مسیله: انعطا ف پذیری را می توان یکی از جنبه های پایداری دانست. ساختمان ها به ساختار و پیکره بندی فضایی انعطاف پذیر نیاز دارند تا بتوانند نیازهای درحال تغییر را برآورده کنند. مساجد نیز که به عنوان یکی از مهم ترین فضاهای حضور و فعالیت های جمعی انسان ها قرن ها مورد استفاده نسل های گوناگون با فرهنگ های مختلف قرار گرفته و پذیرای فعالیت های اجتماعی گسترده و متنوعی بوده اند، از این قایده مستثنی نیستند. ساختار اصلی مساجد ایرانی در دوران سلجوقی شکل گرفته و تا امروز ادامه یافته است. فضاهای بینابین مهم ترین شاخصه این استخوان بندی محسوب می شوند و نقش مهمی در سازماندهی فضایی مساجد و کیفیات فضایی آن دارند.
هدف پژوهش: این پژوهش با هدف شناخت فضاهای بینابین، نحوه تعریف فضایی، بررسی ویژگی ها و تبیین جایگاه آن ها در تامین کیفیت انعطاف پذیری در مساجد جامع دوران سلجوقی انجام شده است.
روش پژوهش: این پژوهش جزو مطالعات توصیفی-تفسیری و از نوع ترکیبی (کمی و کیفی) و به روش استدلال استنتاجی است. جامعه آماری پژوهش شامل تمام مساجد جامعی می شود که براساس نظریات متخصصین و پژوهشگران این حوزه منتسب به دوران سلجوقی هستند.
نتیجه گیری
انعطاف پذیری فضایی مساجد جامع سلجوقی براساس کیفیت یکپارچگی فضایی مورد بررسی قرار گرفته و به وسیله دو شاخص نحوی اتصال و هم پیوندی مورد ارزیابی و مقایسه قرار گرفت. نتایج تحقیق نشان داد که علاوه بر عامل مساحت، ویژگی های فضایی و کیفیت چیدمان فضاهای بینابین بر میانگین هم پیوندی و اتصال پذیری مساجد جامع دوران سلجوقی موثر است. هرچه فضاهای بینابین اعم از حیاط مرکزی، ایوان و ورودی از ویژگی های بینابینی بیش تری برخوردار باشند، یکپارچگی فضایی بالاتری داشته و موجب ارتقای کیفیت انعطاف پذیری می شوند.
خلاصه ماشینی:
تبیین رابطۀ پیکرهبندی فضاهای بینابین و کیفیت انعطافپذیری با تأکید بر تطبیقپذیری در مساجد جامع سلجوقی فاطمه هدایتی1، جمالالدین سهیلی2*، کمال رهبریمنش3 1- گروه معماری، واحد قزوین، دانشگاه آزاد اسلامی، قزوین، ایران.
نتایج تحقیق نشانداد که علاوه بر عامل مساحت، ویژگیهای فضایی و کیفیت چیدمان فضاهای بینابین بر میانگین همپیوندی و اتصالپذیری مساجد جامع دوران سلجوقی مؤثر است.
فضای بینابین با ویژگی ارتباطیاش رابطهای دوسویه و یا چندسویه میان فضاهای اطراف برقرار کرده و تفاوتهای موجود در عرصههای مختلف را بهدلیل تفاوت مفاهیم سازندۀ آنها به نسبتهای مختلف مراتب فضایی تبدیل میکند و این امر بهواسطۀ تعیین الگوی ارتباط و نظم حاکم بر روابطی است که درنهایت منجر به سازماندهی فضا میشود (بلیلان اصل و ستارزاده، 1394، 173).
بنابراین در این پژوهش با ابزارهای همپیوندی و اتصال در نحو فضا به سنجش انعطافپذیری فضایی با رویکرد تطبیقپذیری و با تأکید بر فضاهای بینابین در مساجد جامع سلجوقی پرداخته و مدل مفهومی آن در تصویر 2 نشان داده شده است.
بررسی دستۀ سوم و چهارم مساجد نشان میدهد که مسجد جامع قزوین با مساحت وسیع، یک ورودی اصلی تعریف شده و دارای تمام مراتب فضایی، چهار ایوان در مجاورت حیاط وسیع و نسبت بالایی از فضاهای بینابین و باز به فضاهای بسته در رأس نمودار اتصالپذیری قرار میگیرد.