چکیده:
«که ایران چو باغی ست خرّم بهار
شکفته همیشه گل کامگار»
بی شک، فرهنگ واژهها، فرهنگ نامهای ایرانی، فرهنگ پاک و بی آلایش، گنجینه واژههای سره ی فارسی شاهنامه فردوسی است. شاهنامه سخن گرانبهای فردوسی پربار از واژه ها و ترکیبات زیبا و دلنشین است. این بار به سراغ واژه «ایران و ایرانیان» در این واژهنامهی پارسی رفتهام که این واژه در شاهنامه چه جایگاهی دارد؟ کاربرد آن چگونه است؟در این جستار سعی کرده ام تا سفره گسترده این واژه را بیشتر در برابر شاهنامه دوستان و شاهنامه پژوهان بگسترم.
خلاصه ماشینی:
واژگان کلیدی: فردوسی، شاهنامه، تاریخ ایران، ترکیب ایران و ایرانیان، واژه ایران و ایرانیان در اشعار فردوسی مقدمه حکیم ابوالقاسم فردوسی از ستارگان در اوّل آسمان ادب ایران است که از دورههای گذشته تاکنون با کتاب گرانقدر خود، شاهنامه در میان مردم شهرت و محبوبیّت یافته است.
این نامگذاری در آغاز، مخالفانی نیز داشت و بر این باور بودند که «پرشیا» فرهنگ و تمدنی نهفته است که نمیتوان آن را حذف کرد و شناخته شده و بین المللی نیز است؛ امّا حامیان نامگذاری ایران، اعتقاد داشتند که واژه ایران بسیار کهن و براقتدار سیاسی کشور میافزاید.
« پرفسور آرتور اپهام پوپ» (1969-1881 میلادی) ایران شناس مشهور آمریکایی در کتاب «شاهکارهای هنری ایران» که در سال (1338) توسط دکتر پرویز خانلری به زبان فارسی ترجمه شده است، مینویسد: «کلمه ایران به فلات و توابع جغرافیایی آن حتی در هزاره پیش از آمدن آریاییان نیز اطلاق میشود.
» دکتر بهرام فره وشی (1304-1371) ایران شناس و استاد پیشین دانشگاه تهران درخصوص ریشه واژه ایران مینویسد: «ایران در زبان اوستایی به صورت (ائیریه Airya) و در زبان فارسی باستان اریه (ariya) آمده است.
تاریخچه ایران در شاهنامه فردوسی بارها واژه «ایران و ایرانیان» به کار رفته است و درجای جای اشعار فردوسی دیده میشود.
باذکر نمونه هایی و ابیاتی از شاهنامه در این جستار سعی بر آن شده ام که کاربرد آن بیشتر مورد بررسی قرار گیرد و مورد پسند دوستداران ادب و فرهنگ فارسی قرار گیرد.