چکیده:
مشارکت شهروندان، مشروعیت نظام سیاسی را بههمراه دارد و انتخابات، مهمترین ابزار تحقق مشارکت سیاسی و بروز و ظهور مردم سالاری است. مشارکت سیاسی با مهمترین مباحث مربوط به علم سیاست و جامعهشناسی، نظیر احزاب، گروههای فشار، رابطه مردم و حکومت، جامعه مدنی، ویژگیهای جمعیت شناختی و نظایر آن پیوند عمیق و ناگسستنی دارد. با عنایت به متون و مقالات متعدد و بهرهگیری از روشهای مختلف پژوهشی در زمینه مشارکت سیاسی- انتخاباتی و علل و انگیزههای آن، تاکنون نگاه فراترکیبی نسبت به این مسأله صورت نگرفته است. در این پژوهش با رویکرد فراترکیب و با نگاهی جامع و کلی شاخصها و مؤلفههای اصلی مؤثر برمشارکت در انتخابات استخراج گردیده است. این پژوهش به این سؤال پاسخ میدهد که عوامل مؤثر بر مشارکت سیاسی در ایران کدامند؟ مطابق نتایج، از228 مقاله مورد بررسی، 126عامل مؤثر در مشارکت بهدست آمد که در10 مؤلفه کلی دستهبندی گردیدهاند.
The legitimacy of political systems relies heavily on citizen participation, with elections serving as a crucial means of achieving political involvement and promoting democracy. Political participation is deeply intertwined with key issues in political science and sociology, including parties, pressure groups, the relationship between citizens and government, civil society, demographic characteristics, and more. Despite the abundance of texts and articles on political-electoral participation and its underlying causes and motivations, no comprehensive view has yet been taken on this topic. This research employs a mixed approach to provide a broad and inclusive perspective, identifying the key indicators and components that impact participation in elections. Specifically, the study seeks to investigate the factors which affect political participation in Iran. After reviewing 228 articles, 126 effective factors were identified, which were classified into 10 general categories.
خلاصه ماشینی:
اما نتايج برخي از مطالعات مرتبط با موضوع کلي پژوهش يعني متغيرهاي اثرگذار بر مشارکت سياسي انتخاباتي در ذيل ارائه مي شود: داخلي: شهرام نيا(١٣٩٣) در بررسي رابطه ميان مشارکت سياسي و رفاه اقتصادي بيان ميدارد که شرکت بيشتر افراد با طبقه اقتصادي متوسط در فعاليت هاي سياسي ميتواند ناشي از حساسيت و اهميت بيشتر مسائل سياسي براي موقعيت اجتماعي و اقتصادي آنها نسبت به رتبه اقتصادي پايين و بالا باشد.
علاوه بر آن، پژوهشگران ديگري مانند پيشگاهي فرد(١٣٧٩) در پويش انتخابات پارلماني در حوزه اردکان ميبد و همچنين (١٣٨٠) در سيماي جغرافياي انتخابات پارلماني استان همدان، تاجدوزيان و پيشگاهي فرد(١٣٩٠) در پژوهش منشا رفتار انتخاباتي ايرانيان، گلي و مهکويي(١٣٩٣) در الگوي فضايي مشارکت در انتخابات رياست جمهوري، مطالعه موردي دوره يازدهم رياست جمهوري ، زارع و روهنده(١٣٩٤) در بررسي عوامل اجتماعي مؤثر بر مشارکت اجتماعي سياسي ، مطالعه موردي درباب شهروندان بالاي ١٨ سال شهر کرج، شيشه گرها و ذوالقدر(١٣٩٥)، خاستگاه قوميتي داوطلبان و تأثيرآن بر رفتار رايدهندگان در دهمين دوره انتخابات مجلس شوراي اسلامي(مطالعه موردي شهر قزوين )، نريمان و عزيزي(١٣٩٥)، مدل چند لايه تحليل انتخابات يازدهم رياست جمهوري و کاويانيراد(١٣٩٦) در جغرافياي انتخابات، به بررسي الگوهاي انتخاباتي از ابعاد مختلف پرداخته اند.
معيار دينداري نيز با پژوهش هاي عبدالهينژاد، عليرضا و همکاران(١٣٩٥)؛ رضايي ، محمد و همکاران (١٣٩٦)؛ زارع، بيژن و روهنده، مجيد(١٣٩٤)؛ پيشگاهيفرد، زهرا(١٣٨٢)؛ امامجمعه زاده، سيدجواد و همکاران(١٣٩١)؛ شهرامنيا، اميرمسعود و همکاران(١٣٩٦)؛ نيک پور قنواتي، ليلا و همکاران (١٣٩١)؛ باقري بنجار، عبدالرضا، رحيمي، ماريا(١٣٩١)؛ محبي، سيروس و همکاران(١٣٩٥)؛ هرسيج ، حسين ، محمود اوغلي، رضا(١٣٩١)؛ باقريان جلودار، مصطفي و خوشفر، غلامرضا(١٣٩٦) همخواني دارد.