چکیده:
شناخت ساختار و نحوه چیدمان مسائل یک علم، از ضرورتهای ابتدایی ورود در آن علم محسوب میشود؛ چرا که ارائه نقشه کلی علم، راه تعلیم و تعلّم آن برای معلم و متعلم هموار کرده و از ایجاز مخل و اطناب ممل، جلوگیری خواهد کرد؛ ناگفته پیداست که علم اصول فقه، جزو مهمترین علومی است که در مسیر اجتهاد مورد استفاده قرار میگیرد و لذا آشنایی با نظام علم اصول، اهمیتی مضاعف پیدا میکند؛ هر یک از اصولیین کوشیدهاند که به سهم خود، ساختاری برای علم اصول ارائه کنند که جامع جمیع مسائل اصولی و همچنین مانع مباحث غیر اصولی باشد؛ در این میان شیخ انصاری ره که کتاب فرائد الاصول ایشان همچنان متن کتب درسی طلاب حوزههای علمیه است، نقش بسزایی در نوآوری و تبویب علم اصول داشته است.
در این مقاله کوشش میشود که نظام اصولی شیخ انصاری در کتاب فرائدالاصول بررسی شده و با مطرح کردن انتقاداتی که اصولیون پس از شیخ انصاری به این نظام اصولی وارد کردهاند، به انتقادات مذکور پاسخ داده شود؛ عمده مسیری که در این پژوهش پیموده میشود، استناد به خود متن فرائدالاصول بوده و سعی میشود تفسیری متعالی از متن فرائدالاصول -به گونهای که اشکالات متاخرین به آن وارد نباشد- ارائه شود.
خلاصه ماشینی:
بررسی ملاک مساله اصولی از دیدگاه شیخ انصاری و تطبیق آن بر کتاب فرائدالأصول محمد چراغی 1 چکیده شناخت ساختار و نحوه چیدمان مسائل یک علم، از ضرورتهای ابتداییِ ورود در آن علم محسوب میشود؛ چرا که ارائه نقشه کلی علم، راه تعلیم و تعلّم آن برای معلم و متعلم هموار کرده و از ایجاز مخل و اطناب ممل، جلوگیری خواهد کرد؛ ناگفته پیداست که علم اصول فقه، جزو مهمترین علومی است که در مسیر اجتهاد مورد استفاده قرار میگیرد و لذا آشنایی با نظام علم اصول، اهمیتی مضاعف پیدا میکند؛ هر یک از اصولیین کوشیدهاند که به سهم خود، ساختاری برای علم اصول ارائه کنند که جامع جمیع مسائل اصولی و همچنین مانع مباحث غیر اصولی باشد؛ در این میان شیخ انصاری ره که کتاب فرائد الأصول ایشان همچنان متن کتب درسی طلاب حوزههای علمیه است، نقش بسزایی در نوآوری و تبویب علم اصول داشته است.
حال باید روشن شود که بنابر دو قولی که درباره حجیت استصحاب مطرح است آیا میتوان استصحاب را داخل در علم اصول کرد و همچنان معتقد بود که موضوع علم اصول ادله اربعه به وصف دلیلیت -آن چنان که مرحوم میرزای قمی ادعا کرده است- میباشد؟ از عبارات شیخ انصاری 1 (انصاری، 1416ق، ص544) روشن میشود که اگر استصحاب مستند به عقل بوده و درصدد اثبات حکم واقعی باشد، نمیتواند طبق ادعای مرحوم میرزای قمی درباره موضوع علم اصول، مساله اصولی واقع بشود؛ چرا که به عقیده اجماع اصولیین بحث از وجود موضوع جزو مسائل علم محسوب نمیشود؛ البته گفتنی است که استصحابِ مستند به عقل، بنابر عقیده امثال صاحب فصول میتواند اصولی محسوب شده و ملاک مساله اصولی را داراست؛ «أنّ مسألة الاستصحاب على القول بكونه من الأحكام العقليّة مسألة اصوليّة يبحث فيها عن كون الشيء دليلا على الحكم الشرعيّ، نظير حجّية القياس و الاستقراء.