چکیده:
تحقیق حاضر سعی دارد دیدگاههای کلامی و فلسفی راجع به غایت داشتن افعال الهی را بهصورت اجمالی مورد بحث و بررسی قرار داده، آنها را نقد کند و درنهایت از میان این آراء، نظر دقیقتر و بهتر را گزینش کند. بدون شک بحث غایتمندی افعال الهی یکی از مسائل مهم در معرفت خداوند متعال است. دراینباره میان متکلمین و فلاسفه اسلامی اختلاف نظر وجود دارد. گروهی از متکلمین اسلامی غایت داشتن افعال الهی را به جهت لزوم نقص در واجب تعالی انکار کردهاند در مقابل محققان علم کلام، افعال الهی را دارای غرض و غایت دانسته و دلایل فراوان عقلی و نقلی برای مدعای خویش اقامه کردهاند. اما به نظر میرسد سخن نهایی را دراینباره حکمای اسلامی گفتهاند. از منظر فلاسفه اسلامی خداوند واجبالوجود، کمال محض و فیاض علی الاطلاق است و غایت زائد بر ذات ندارد، اما مقتضای فیاضیت او آفرینش جهان و مخلوقات است. علامه طباطبایی (ره) بر مبنای اصول حکمت متعالیه علاوه بر اینکه غایتمندی افعال الهی را به اثبات میرساند میگوید غایت افعال الهی چیزی غیر از ذات بسیط او نیست و نظر کسانی که غایت را از افعال الهی نفی میکنند مردود میداند. ایشان همچنین معتقد است که جهان هستی غایت بالعرض افعال خداوند است و علم به نظام خیر را غایت فاعلیت او میداند. بر مبنای اندیشههای علامه طباطبایی (ره) خداوند که علت نخستین و وجود مستقل است غایت همه غایات است. روشی که در این تحقیق بهکاررفته است کتابخانهای و به شیوه تحلیلی- توصیفی است.
خلاصه ماشینی:
2- دیدگاه متکلمین درباره غایتمندی افعال الهی در میان مذاهب کلامی نظرات مختلفی وجود دارد: معتزله اعتقاد دارند که خداوند متعال افعال خود را برای غرضی انجام میدهد ولی اشاعره معتقدند این امر مستلزم محال است (علامه حلی، 1382، ص 64).
3- دیدگاه حکیمان از دیدگاه حکمای اسلامی از آنجایی که واجب تعالی هم علت فاعلی ماسوا است و هم علت غایی آنها باید غایت، هدف و داعی او برای ایجاد و خلق ماسوا نفس ذات خویش باشد نه غیر ذات و به همین دلیل فعل او معلل به اغراض زائد بر ذات او نیست بلکه عین ذات او هست.
نقد نظریه معتزله و امامیه از منظر علامه طباطبایی (ره) ایشان در نقد آراء معتزله چنین میگویند که قول دوم نیز بدین دلیل قابلاعتنا نتواند بود که هرچند بر اساس آن، نیاز حقتعالی به غیر و تکامل او از طریق غایات مترتّب بر افعال و بهرهمندی او از آنها لازم نمیآید، لیکن تعلق اراده عالی به سافل و خواستن موجودی شریفتر چیزی را که از وی فروتر است در این نظریه بر جای خود باقی است، زیرا اگر چنانچه غایتی که حقتعالی را به فعل فراخوانده است و فعل او، بلکه فاعلیت او متوقف بر آن است، همان خیر و مصلحتی باشد که مترتّب بر فعل است، در آن صورت مستلزم این خواهد بود که غیر حق در او تأثیر کند؛ حال آنکه حقتعالی فاعل اول است و فاعلیت وی تامّ است و در آن بر چیز دیگری متوقف نیست.