چکیده:
شاهنامه بزرگ ایلخانی یکی از شاهکارهای عصر مغول و مکتب تبریز است. این نسخه مصوّر به خوبی روایت شاهان ایلخانی و ارتباطات فرهنگی و هنری آن روزگار را با زبان تصویر بیان میکند. این شاهکار ایلخانی از دست حوادث روزگار مصون نمانده و به خاطر طمع صاحبانش شیرازه آن گسسته شده است، اما همان اوراق برجای مانده به خوبی اوج هنر ایلخانی را به نمایش میگذارد. این پژوهش نگارههای این نسخه را از منظر شاخصههای تصویری بررسی میکند و نشان میدهد که چگونه هنر ایران و شرق دور در این نسخه با هم گره خورده است. این پیوند در نمایش چهرههای چینی – مغولی و شیوه تصویرگری طبیعت (درخت، کوه و ابر) مشهود است. علاوه بر این شاخصههای تصویری دیگر این نسخه نظیر نمادپردازی فرهمندی شاهان، شیوه تصویرگری صحنههای نبرد و سوگنگاری نیز بررسی میشود. در برخی موارد نیز نگارههای این نسخه با نسخه جامع التواریخ که هر دو در یک دوره و یک سبک به تصویر درآمدهاند قیاس میشود. حاصل بررسی نشان میدهد که در نگارههای شاهنامه بزرگ ایلخانی اسلوب هنری فرهنگهای مختلف با هم درآمیخته است: از سویی تأثیرپذیری از نقاشی چینی در چهرهپردازی و منظرهسازی به چشم میخورد، از سوی دیگر فرهنگ مغولی بر نگارهها غلبه دارد، علاوه بر این بنمایه نگارهها در تصاویر ایران باستان ریشه دارد، حتّی این تأثیرپذیری تا فرهنگهای دوردست نظیر هنر بیزانس هم پیش رفته است. از این رو میتوان این نسخه را شاهنامهای بینافرهنگی دانست که چندین سنّت فرهنگی (مغول، چین، ایران باستان، بیزانس) را در یک نسخه واحد تلفیق کردهاست.
AbstractThe Great Ilkhanid Shahnameh is one of the masterpieces of the Mongol era in Tabriz school. This illustrated manuscript well expresses the visual narration of the Ilkhanid kings and artistic relations of that time. This study examines these illustrations from the perspective of visual features to show how Iraninan and Far Eastern art were intertwined in this work. This connection is quite evident in the display of chinese mongolian portraits and the manner of illustrating nature (tree, mountain, cloud). Moreover other illustrated features in this version such as the symbolic Farr of kings, picturing the battle scenes and mourning rituals are also examined. In some cases the paintings are compared with their counterparts in Jamee al Tavarikh both belong to the same era using the same style. The results show that the artistic style of many cultures are intermingled in the illustrations of the Great Ilkhanid Shahnameh. On one hand the influence of the Chinese painting in depicting portraits and scenary is evident and on the other hand Mongolian culture dominates the paintings. Moreover the theme of the illustrations is rooted in the paintings of the ancient Iran. One can even find traces of influence of the fartetched art such as Byzantine art in this work. Therefore this version of Shahnameh can be regarded as an intercultural Shahnameh which blends many cultural traditions such as Mongolian, Chinese, old Persian, and Byzantine into one unified copy.
خلاصه ماشینی:
حاصل بررسی نشان میدهد که در نگاره های شاهنامۀ بزرگ ایلخانی اسلوب هنری فرهنگ های مختلف با هم درآمیخته است : از سویی تأثیرپذیری از نقاشی چینی در چهره پردازی و منظره سازی به چشم میخورد، از سوی دیگر فرهنگ مغولی بر نگاره ها غلبه دارد، علاوه بر این بن مایۀ نگاره ها در تصاویر ایران باستان ریشه دارد، حتّا این تأثیرپذیری تا فرهنگ های دوردست نظیر هنر بیزانس هم پیش رفته است .
در نگاره های شاهنامۀ بزرگ ایلخانی اسلوب هنری سرزمین های مختلف با هم درآمیخته است : از سویی تأثیرپذیری از نقاشی چینی در چهره پردازی و منظره سازی به چشم میخورد، از سوی دیگر فرهنگ مغولی بر نگاره ها غلبه دارد، در کنار این دو بن مایه نگاره ها در تصاویر ایران باستان ریشه دارد، حتّا این تأثیرپذیری تا فرهنگ های دوردست نظیر هنر بیزانس هم پیش رفته و در نمایش جزئیاتی نظیر چین و شکن لباس ها شیوه بیزانسی را دنبال کرده است .
در شاهنامه از فره مندی تاج و کلاه یاد شده است (ماه وان و دیگران ، ١٣٩٤: صص ١١٩-١٥٧): میــان تنــگ چــون ببــر و بــازو ســتبر همــی فــــــرّ تاجــت برآیــد بــه ابــر (فردوسی، ١٣٨٦: ٤٨١) بررسی قدیم ترین تصاویر، از سنگ نگاره ها گرفته تا تصاویر نسخ خطی، نشان میدهد که دستارچه یکی دیگر از نمادهای فرّه ایزدی است (سودآور، ١٣٨٣: ١١-٢٠).