چکیده:
پژوهش حاضر با هدف ارائه الگوی توسعه کارآفرینی در حوزه صنایع فرهنگی بومی ایران انجام شده است. پژوهش از نظر هدف، کاربردی؛ از نظر دادهها، آمیخته اکتشافی و از نظر نحوه اجرا، داده بنیاد نظاممند و پیمایشی مقطعی است. جامعه مرحله کمی، کلیه مدیران ارشد و میانی حوزههای مدیریت فرهنگی در ادارات و مؤسسات دولتی و غیرانتفاعی تهران به تعداد 2830 نفر بودند که 341 نفر از طریق جدول مورگان و کرجسی، به عنوان نمونه تعیین و سپس به روش در دسترس، اقدام به نمونهگیری شد. ابزار مورد استفاده مصاحبه نیمه ساختاریافته و پرسشنامه بود. تحلیل دادههای کیفی به روش کدگذاری انجام شد و برای تحلیل دادههای کمی از روش تحلیل عاملی اکتشافی و تحلیل عاملی تأییدی استفاده شد. تجزیه و تحلیل دادهها در مرحله کمی، یافتههای بخش کیفی را تأیید کردند و الگوی توسعه کارآفرینی در حوزه صنایع فرهنگی بومی ایران با 6 بعد، 21 مقوله اصلی و 122 مقوله فرعی طراحی شد. بر این اساس عوامل زمینهساز الگوی توسعه کارآفرینی در حوزه صنایع فرهنگی بومی ایران شامل عوامل حمایتی و عوامل محیطی؛ عوامل علی شامل عوامل فردی، عوامل ساختاری، عوامل قانونی و عوامل مالی؛ عوامل مداخلهگر شامل متغیرهای مالی، نظام مدیریت، فناوری؛ راهبردها شامل مدیریت و برنامهریزی کلان فرهنگی، رهبری کارآفرینانه، سیاستگذاری، تجاریسازی و راهبرد اقتصادی و نهایتاً پیامدها شامل رشد و توسعه کشور، توسعه فرصتهای محیطی، کارکرد اقتصادی، رفاه و پویایی اجتماعی و سالمسازی ساختاری بودند.
خلاصه ماشینی:
تجزیه و تحلیل داده ها در مرحله کمی ، یافته های بخش کیفی را تأیید کردند و الگوی توسعه کارآفرینی در حوزه صنایع فرهنگی بومی ایران با ٦ بعد، ٢١ مقوله اصلی و ١٢٢ مقوله فرعی طراحی شد.
بر این اساس عوامل زمینه ساز الگوی توسعه کارآفرینی در حوزه صنایع فرهنگی بومی ایران شامل عوامل حمایتی و عوامل محیطی ؛ عوامل علی شامل عوامل فردی ، عوامل ساختاری ، عوامل قانونی و عوامل مالی ؛ عوامل مداخله گر شامل متغیرهای مالی ، نظام مدیریت ، فناوری ؛ راهبردها شامل مدیریت و برنامه ریزی کلان فرهنگی ، رهبری کارآفرینانه ، سیاست گذاری ، تجاری سازی و راهبرد اقتصادی و نهایتاً پیامدها شامل رشد و توسعه کشور، توسعه فرصت های محیطی ، کارکرد اقتصادی ، رفاه و پویایی اجتماعی و سالم سازی ساختاری بودند.
حنجری و همکاران (١٣٩٩) در پژوهشی به نام اثر مزیت نسبی صنایع فرهنگی بر رشد اقتصادی در ایران بیان می کند که گستردگی صنایع فرهنگی در بین شهرهای کشور زیاد است ؛ بنابراین برای تأثیرگذاری بیشتر، باید پتانسیل های مختلف صنایع فرهنگی در شهرهای مختلف بررسی و شناسایی شود و برنامه هایی مانند حمایت مالی و استراتژی های توسعه شهرها با محور قرار دادن صنایع فرهنگی انجام شود تا با ایجاد قطب های فرهنگی و تمرکز روی این حوزه ، به بهره برداری حداکثری پتانسیل های آن برسیم .
به عبارت دیگر داده های کیفی با استفاده از کدگذاری باز، محوری و انتخابی و ملزومات انجام هر یک از این مراحل مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت و در نهایت نظریه ای برای تبیین الگوی توسعه کارآفرینی در حوزه صنایع فرهنگی بومی ایران به دست آمد.