چکیده:
پژوهش حاضر به کاربست آرای تربیتی جان دیویی در تعلیم و تربیت نوین با هدف کاربردی ساختن آن میپردازد. این تحقیق از نوع تحلیل اسنادی است و به روش مروری انجام شده است. در این راستا و بر اساس نتایج بدست آمده: طبق دیدگاه دیویی، معرفت حقیقی بر اساس تجارب حاصل میشود و آموزش و پرورش، فرایند تربیتی، سازماندهی مجدد، بازسازی و تغییر شکل دادن است. نظر و عمل یا نظریه و عملکرد را نمیتوان از همدیگر تفکیک کرد و آن دو، حکم واحد را دارند. هدف از منظر دیویی را میتوان، آزمایشگاهی دانست که در آن هدف سازندگی، بازی و مطالعه طبیعت است و بچهها با علاقه ی فعالانه به بازسازی تجارب خود میپردازند و مدام در حال بازسازی آن هستند. مولفه اصولی تعلیم و تربیت از نظر دیویی، تجربه و تفکر در تربیت است. انباشتن اطلاعات بیمعنی در ذهن، یادگیری و فهم واقعی نیست. یادگیری واقعی از طریق تجربه، یعنی تاثیر و تاثر متقابل فرد با محیط صورت میگیرد. و بهترین روش آموزش از نظر جان دیویی روش حل مسئاله است که دانش آموز با طرح مسئاله در ذهن به ساخت فرضیه و سپس فرضیه سازی و آزمایش فرضیهها و نهایت ارزشیابی میپردازد. و مهمترین آزادی، آزادی اندیشه و فهم است که در آن انسان به مشاهده و قضاوت صحیح میپردازد. دیویی با تکیه بر اصل تحول طبیعی، بنیاد هستی را محصول فرایندی از تحول و انتخاب طبیعی میداند و این باور را مبنای فلسفة تعلیم و تربیت قرار میدهد. انتظار میرود نظام تعلیم و تربیت کشور با بهرهگیری از نقاط مثبت مکتب تربیتی جهان شمول دیویی، عملگرایی را در آموزش به منصه ظهور برسانند.
The current research deals with the application of John Dewey's educational ideas in modern education with the aim of making it practical. This research is a document analysis type and has been done in a review method. In this regard and based on the results obtained: according to Dewey's point of view, true knowledge is obtained based on experiences, and education is an educational process, reorganization, reconstruction and transformation. Opinion and practice or theory and practice cannot be separated from each other and they have the same ruling. From Dewey's point of view, the goal can be seen as a laboratory where the goal is to create, play, and study nature, and children are actively interested in recreating their experiences and are constantly recreating it. The fundamental component of education in Dewey's view , experience and thinking in education. Accumulating meaningless information in the mind is not real learning and understanding. Real learning takes place through experience, that is, the impact and mutual impression of the person with the environment. And the best method of education according to John Dewey is the method of problem solving, in which the student builds a hypothesis with the problem in mind, then hypothesizes and tests the hypotheses and finally evaluates. And the most important freedom is the freedom of thought and understanding, in which a person observes and judges correctly. Dewey, relying on the principle of natural evolution, considers the foundation of existence to be the product of a process of evolution and natural selection, and this belief is the basis of the philosophy of education. puts. It is expected that the education system of the country will bring pragmatism to the fore in education by taking advantage of the positive points of Dewey's universal school of education.
خلاصه ماشینی:
فصلنامه ایدههای نو در تعلیم و تربیت، دوره سوم، شماره ششم، بهار 1402 مقدمه دیویی فیلسوف، روانشناس و اصلاحگر نظام آموزشی بهعنوان یکی از بنیانگذاران مکتب عملگرایی (پراگماتیسم)، درزمینهٔ هاي بسیار متنوعی همچون تجربه و طبیعت، تربیت، هنر نظر پردازی کرده (اسکلفر، ترجمه حکیمی،1366) و معتقد است تعلیم و تربیت متربی عبارت است از فرآیندي اصیل میان مربی و مترّبی، ناشی از ضرورت زندگی اجتماعی و مبتنی بر رغبت هاي درونی و فعلی متربی بهمنظور بازسازي تجربه براي رشد و دموکراسی اجتماعی (دیویی، ترجمه میرحسینی،1369).
جان دیویی تعلیم و تربیت را به عمدی و غیرعمدی تقسیم کرده، اساس آموزشوپرورش را ارتباط و انتقال فرهنگی و اجتماعی میداند زیرا بدون آموزشوپرورش عمدی و غیرعمدی زندگی میسر نیست؛ همچنین محیط اجتماعی نقش مهم تربیتی دارد و فراگیری کودک امری انتزاعی و مجرد از مناسبات و روابط اجتماعی و محیط نیست، بلکه در متن همین مناسبات مطالب فراوانی را فرامیگیرد؛ به اعتقاد دیویی انگیزهها و کوششهای مشخص نوآموز را باید کنترل و هدایت کرد و نقش راستین تعلیم و تربیت همین است؛ و در آخرین مورد دیویی براین نکته تأکید تام میورزد که تعلیم و تربیت به رشد رساندن است طی یک فرآیند اصیل میان مربی و مترّبی، ناشی از ضرورت زندگی اجتماعی و مبتنی بر رغبت های درونی و فعلی دانشآموز و متربی بهمنظور بازسازی تجربه برای رشد و دموکراسی اجتماعی (احمدی و همکاران،1397).