چکیده:
افزایش سریع تقاضای گردشگری از دهه ۱۹۶۰ که خود محصول پیشرفت حمل و نقل خاصه ناوگان هوایی و نیز بهبود شرایط اقتصادی ناشی از اتمام جنگ جهانی دوم بوده، موجب شد تا بسیاری از کشورهای بسیاری وارد بازارهای جهانی آن شوند؛ بی آنکه از تبعات منفی اقتصادی، اجتماعی-فرهنگی و زیست محیطی آن مطلع بوده و هزینه های آن را بررسی کرده باشند. چندانکه در دو دهه گذشته، تجارب اغلب این کشورها به ویژه جوامع در حال توسعه، اهمیت این بررسی ها را مشخص کرده اند. اتکاء بیش از حد به درآمدهای گردشگری و کم رنگ شدن سایر فعالیت های اقتصادی و افزایش نابرابریهای اقتصادی نواحی درون کشوری- که برخلاف رسالت اقتصادی این صنعت است- از مهم ترین تبعات منفی گردشگری محسوب میشود. مناطق جنوب شرق آسیا و خاورمیانه و آمریکای مرکزی (لاتین)، از مصادیق مقوله مذکور بشمار میرود. از این رو بررسی و تحلیل منشاء و تبعات این روند، مهم ترین گام در کاهش آن محسوب میشود. پژوهش حاضر، سنجش میزان نابرابری توسعه زیرساختهای گردشگری در استانهای منتخب مرکزی و شمالغرب- شامل استانهای آذربایجان شرقی، غربی و اردبیل و استانهای اصفهان، کرمان و یزد را هدف قرار داده و نقش گردشگری در این نابرابریها را در قالب استانی بررسی میکند. دلیل انتخاب این استانها، رویکرد ناحیه ای است چرا که این استان ها از نظر اقتصادی، اجتماعی- فرهنگی و جغرافیای طبیعی، مشابهتهای بسیاری داشته و در قالب یک ناحیه همگون قابل طرح و بررسی اند. در این تحقیق جامعه و نمونه آماری تحقیق به صورت نمونه گیری تصادفی خوشه ای به تعداد ۳۸۴ نفر به همراه مطالعات اسنادی و کتابخانهای و نیز مشاهدات میدانی و استفاده از پرسشنامه بوده است. در تحلیل دادهها از طریق آزمونهای آماری در نرم افزار SPSS بوده و به منظور اولویت بندی و ارزیابی معیارها و لایههای اطلاعاتی در رابطه با تعیین وزن آنها از روشهای تحلیل تصمیم گیری چند معیاره (MCDM) مبتنی بر روش تاپسیس(TOPSIS) استفاده گردید. کارکرد و اثرات اقتصادی گردشگری در مولفه نابرابریهای ناحیهای در استانهای مورد مطالعه بر اساس نتایج نشان داد که استان اصفهان با ضریب (۰/۸۲۹) در رتبه یک قرار گرفته، آذربایجان شرقی با مقدار (۰/۷۴۸) در رتبه دو، یزد با ضریب (۰/۷۷۹) در رتبه سه، استان کرمان در رتبه چهار با ضریب (۰/۷۷۸)، استان آذربایجان غربی با مقدار (۰/۷۵۶) در رتبه پنج و استان اردبیل با ضریب (۰/۷۴۹) در رتبۀ ششم قرار گرفته است. در نتیجه بیشترین تاثیرات اقتصادی گردشگری بر توسعۀ ناحیهای متوجه استان اصفهان و کمترین میزان آن متوجه استان اردبیل بوده است. با در نظر گرفتن نتایج نهایی مدل، میتوان گفت که بهره مندی استانهای نواحی مرکزی از کارکرد و اثرات اقتصادی گردشگری نسبت به نواحی شمالغرب ایران بیشتر و موثرتر بوده است. ارایه پیشنهادات مبتنی بر نتایج و یافته های تحقیق، آخرین بخش از پژوهش حاضر را شامل می شود.
The rapid increase in tourism demand since the 1960s has led many entrepreneurs and governments in different
countries to invest in this industry without a detailed analysis of its costs and benefits. This trend was followed
by and regional inequalities as well as economic, environmental and social problems. Therefore, the present study
aims to measure the inequality of tourism infrastructure development in the central and related provinces (including
the provinces of East and West Azerbaijan, Ardabil, Isfahan, Kerman and Yazd provinces) and examines the
role of tourism development in reducing regional inequalities. In this study, the statistical population and sample
were selected using cluster random sampling including 384 people via documentary and library studies as well
as field observations and questionnaire. Data were analyzed by statistical tests in SPSS-v25 software and in order
to prioritize and evaluate the criteria and layers of information in relation to their weight, multi-criteria decision
analysis methods based on TOPSIS method were used. Based on the results, Isfahan province with a coefficient
of (0.829) is first, East Azerbaijan with a coefficient of (0.784) is second, Yazd is third with a coefficient of
(0.779) and Ardabil province is sixth with a coefficient (0.749). As a result, the most economic effects of tourism
on the regional development are seen in Isfahan province and the least in Ardabil province. Considering the final
results of the model, it can be said that the central regions have more economic and tourism functions than the
northwestern regions of Iran.