چکیده:
جمله بخش گسترده و به عبارتی گستردهترین بخش زبان است که همه گزارشهای زبان به وسیله آن روی میدهد؛ به همین سبب پژوهش در چند و چون آن، در شناخت و بررسی زبان، نقش ویژهای خواهد داشت. روستای لایزنگانِ دارابِ فارس همانند بسیاری از دیگر روستاهای ایران، مکانی است که از نظر فرهنگی و به ویژه زبانشناسی توانمندیهای فراوانی برای پژوهش دارد و تاکنون تکنگاریها و مقالههای نسبتاً زیادی درباره چند و چون گویش آن نوشته شده است. پژوهش حاضر، به روش مصاحبه و گفتوگو فراهم آمده و به روش کتابخانهای بررسی و تحلیل شده است. این تحقیق نتایج بسیاری در پی دارد؛ از جمله: 1- جابهجایی ترتیب ارکان جمله در گویش لایزنگانی نسبت به فارسی رسمی که دارای یکنواختی است، بسیار زیادتر است. 2- بیشترین علت جابهجایی ارکان جمله در این گویش، پرسشی بودن جمله و تأکید بر مسند است. 3- حذف فعل در جملههای این گویش غالباً همانند فارسی رسمی است مگر چند مورد که در فارسی رسمی کمتر از آنها نام بردهاند. از جمله در چیستان، نفرین، ناسزا، کنایه و مثَل. 4- شبهجملههای این گویش بسیار زیاد است و غالباً الفاظ بیمعناییاند که میتوان آنها را در گروه صوتها نیز جای داد.
The present study attempts to explain and review the statues of sentence and sentence-like in dialect of Lay Zangan. Sentence is an extensive part. In the other words, it is the most extensive part of the language by which all the reports of language occur; for this reason researching on it in details can play a special role in identifying and studying a language. "Lay Zangan" village located in Darab like many other villages in Iran is one of the places that have culturally and specially linguistically abundant capabilities for researching, and by now relatively multiple articles have been written about the details of its dialect. This village is in Darab city located in Fars province. The dialect of the residents of this village that is a semi-Lorri dialect, based on some researches, is less prone to change compared with other dialects and has its own special features; therefore, this study has been done on it. The primary contents of this study provided through interview and dialogue and then analyzed based on library method. This study yielded many results including 1- Movement of the order of the sentence elements in "Lay Zangan" dialect is much greater than formal Farsi that is uniform. 2- The major reason of this movement is that the sentences included in this dialect are in the form of question and the emphasis is on the predict. 3- Removal of the verb in the sentences of this dialect is often done like Farsi except in some cases that are less mentioned in formal Farsi such as in riddle, curse, insult, innuendo, and proverb. 4- The number of sentence-like of this dialect is very high and are often meaningless words that can be placed in the sound category.
خلاصه ماشینی:
٤- شبه جمله هاي اين گويش بسيار زياد است و غالبا الفاظ بيمعنايياند که ميتوان آنها را در گروه صوتها نيز جاي داد.
در فارسي ميانه نيز بيشتر جمله هاي ساده به همان ترتيب است ؛ يعني نهاد در آغاز ميآيد و فعل در پايان قرار ميگيرد ...
از مثل هاي اين گويش است ) گاهي ارکان اين الگو جابه جا ميشود: ١-نهاد + فعل گذرا + مفعول نون خوارد حسن rd hasan:̂nun xa (=غذا خورد حسن ) سنگ زذ علي sang zaδ ali (سنگ زد علي) ٢-فعل گذرا + نهاد + مفعول اين جابه جايي بيشتر زماني صورت ميگيرد که جمله پرسشي باشد: خوارد علي زکو rd ali ze:ku:̂xa (=خورد علي آغوز؟) الگوي چهار نهاد + مفعول + حرف اضافه + متمم + فعل گذرا يا سببي علي سنگ ا زمين وذاشت / ورداشت tst/ var-dasδa-ali sang a zamin va: (=علي سنگ را از زمين برداشت ) مو جريان ا تو گفتم n a to goft-ommo jariya (=من جريان را به تو گفتم ) گاهي ارکان اين الگو جابه جا ميشود: ١-مفعول + نهاد + حرف اضافه + متمم + فعل گذرا يا سببي مشک با ا مشکوذون وذاشت / ورداشت tst/ var-dasδa-δun va:koa mas :̂k bamas (=مشک را پدر از مشکدان برداشت ) ٢-فعل گذرا يا سببي + نهاد + مفعول + حرف اضافه + متمم وذاشت / ورداشت با مشک ا مشکوذون؟ δunkok a masmas :̂t bast/ var-dasδa-va: (=برداشت پدر مشک را از مشکدان؟) با توجه به نوع تأکيدي که گوينده دارد ممکن است هر يک از ارکان جمله بر ارکان ديگر مقدم شود.