چکیده:
هدف پژوهش حاضر بررسی امکانات تفکر فلسفی در تحلیل آوردههای وحیانی و نتایج آن برای پیشبرد و پیشرفت جوامع اسلامی و مقابله با ظاهرگرایی و سلفیگرایی است. در این راستا، پژوهش حاضر از مراجعه به متون اصلی فلسفه سیاسی و تفسیر آنها، ناظر به شرایط و مسائل کنونی، استفاده میکند. مدعای پژوهش این است که از منظر فیلسوفان مسلمان، اجباری نظری برای جمود بر ظواهر و یا مانعی نظری برای پیشرفت جوامع اسلامی وجود ندارد. آنان متن وحیانی را در درون یک نظام عقلی و بر پایه آن تحلیل کرده و تفسیری عقلی از شریعت داشته و فلسفه شریعت عقلی ارائه میکنند. تحلیل، مبانی و دستاوردهای اندیشمندان فلسفه سیاسی به پیشبرد و پیشرفت جوامع اسلامی و مقابله با ظاهرگرایی و سلفیگرایی میانجامد. نتایج حاصل از این پژوهش تقویت عقلانیت و ارائه مبانی و چارچوب برای تحلیل آوردههای وحیانی بر اساس متون و آثار فلسفه سیاسی اسلامی است.
The purpose of this article is to research the possibilities of philosophical thinking in the analysis of revelatory teachings and its results for the advancement and development of Islamic societies and confronting superficiality and Salafism. For this purpose, the present article uses the reference to the main texts of political philosophy and their interpretation, considering the current conditions and issues. The article argues that from the point of view of Muslim philosophers, there is no theoretical obligation to stiffness on appearances or a theoretical obstacle to the progress of Islamic societies.They analyze the revelatory text within a rational system and based on it, and have a rational interpretation of Sharia and present the philosophy of rational sharia. The analysis, foundations and achievements of political philosophy thinkers lead to the advancement and development of Islamic societies and the confrontation to superficiality and Salafism. The strengthen of rationality and providing the basis and framework for analyzing revelatory teachings based on the texts and works of Islamic political philosophy are the results of this article.
خلاصه ماشینی:
از اين رو تنها به بررسي ديدگاه هاي فارابي، ابن سينا، نصيرالدين طوسي و صدرالمتألهين درباره ضرورت و توجيه وحي، چگونگي القاي وحي، چگونگي ارائه و بيان وحي ميپردازيم تا معلوم شود که از نظر اين فيلسوفان ، متن وحياني چگونه است و آن را چگونه بايد فهميد.
از نظر عنايت الهي وجود نبي و انسان بودن او و ويژگيهايي که او را از ديگر انسان ها متمايز کند تا ديگران تفاوت او را بفهمند و بتوانند او را تشخيص بدهند، واجب است تا چنين انساني براي مردم و امور زندگي و اجتماعي آنان با وحي الهي قانون گذاري کند (ابن سينا، ۱۳۷۶: ص ۴۸۷-۴۸۹).
ابن سينا به تفصيل به محتوا و ماهيت شريعت و قانون گذاري پيامبر(ص ) در امور اعتقادي (همان : ص ۴۸۹-۴۹۰)، عبادي (همان : ص ۴۹۱-۴۹۵)، اجتماعي (همان : ص ۴۹۶-۵۰۱)، سياسي (همان : ص ۵۰۲-۵۰۷) و اخلاقي (همان : ص ۵۰۷-۵۰۸) ميپردازد و از جمله اظهار ميدارد که واجب است بسياري از احوال ، به ويژه ١ در معاملات به اجتهاد سپرده شود، زيرا هر يک ٢ از اوقات حکمي دارد و اوقات و احکام قابل احصاء و ضبط نيست و شايسته است که امور مدينه نيز پس از رعايت اصول مدني به سياست مدار،٣ از آن جهت که خليفه است ، سپرده شود و احکام جزئي براي مدينه وضع نشود، زيرا چنين وضعي با توجه به تحولات اجتماعي در طول زمان نادرست و يا غير ممکن است .