چکیده:
محمد بن عبدالوهاب در کتاب التوحید درخصوصِ روایات ناهیه از مسجد قرار دادنِ قبور به چند نکته اشاره می کند. اول اینکه: بنای مسجد بر روی قبور، فعل یهود و نصاری است. دوم اینکه: بنای مسجد بر قبور در شریعت اسلامی، حرام و منهی عنه است. سوم اینکه: نمازخواندن در کنار قبور، حرام است و پیامبر اکرم$ از آن نهی کرده است. چهارم اینکه: این اعمال، منجر به شرک می شود و پنجم اینکه: این روایات درواقع ردّیه ای بر شیعیان و جهمیه است که برای اولین بار بر روی قبور، مسجد بنا کردند. این درحالی است که استنباط عموم علمای اهل سنت از روایات نهی از مسجد قرار دادنِ قبور، غیر از آن چیزی است که محمد بن عبدالوهاب فهمیده و هیچکس به هدم و تخریب آن، امر نکرده است؛ لذا روشن می شود که وهابیت در این مسئله نیز همانند بسیاری از موارد دیگر برخلاف فهم جمهور اهل سنت و شرّاح مجامع حدیثیِ آنها گام برداشته و بهدلیل سوءبرداشت و جمودی که در متون دینی دارند و با تکیه بر فرضیاتِ خودساخته و بی اساس به سایر مسلمین، اتهام زده اند.
Muhammad ibn Abd al-Wahhab in his book "al-Tawhid" mentions a few points regarding narrations forbidding us from building graves in mosques. First: The construction of mosques on graves is a Jewish and Christian act. Second: The construction of a mosque on graves is forbidden in Islamic law. Third: Praying next to graves is forbidden and the Holy Prophet has forbidden it. Fourth: These acts will lead to polytheism, and fifth: These narrations are in fact a refutation of the Shiites and Jahmiyyah sect who built mosques on the graves for the first time. while the general inference of the Sunni scholars from the narrations which forbid placing of graves in the mosque is different from what Muhammad ibn Abd al-Wahhab understood and no one ordered it to be destroyed; Therefore, it becomes clear that Wahhabis in this issue, as in many other cases, contrary to the understanding of the Sunni sect and great scholars, misinterpret the meaning of Hadiths. relying on self-made and baseless hypotheses, they accused Muslims of heresy.
خلاصه ماشینی:
در تفسیر روایت «اتخذ القبور مساجد» هم در شروح حدیثی، نکاتی مطرح شـده اسـت ِ و هم محّقق مصری ، جناب آقای غماری در کتـاب احیـاء المقبـور بـه شـرح آن پرداختـه است ؛ لکن در این مقاله برای ارائۀ پاسخی شایسته بـه محمـد بـن عبـدالوهاب عـلاوه بـر بررسی روایات این باب ، به استنباط بزرگان محدّثین و همچنین رویکرد اهل کتاب ، نسبت ِ به قبور انبیا نیز اشاره خواهد شد.
محمد بن عبدالوهاب بعد از ذکر روایت «لعنة الله علی الیهود و النصاری اتخـذوا قبـور ِ انبیائهم مساجد» اگرچه معنای دقیقی از مسجد قرار گرفتن قبور، ارائه نکرده اسـت ؛ لکـن ِ 70 از توضیحاتی که در ادامۀ روایت میآورد فهمیده میشود که مراد او از اتخاذ قبور به عنوان مسجد، دو چیز است : بنای مسـجد بـر روی قبـور١ و نمازخوانـدن در کنـار قبـور، هرچنـد مسجدی بنا نشده باشد.
درمجموع روایاتی که محمد بن عبدالوهاب به آنها تمّسک کرده است _ به جز یـک مورد (روایت اّم سلمه ) که وی این روایت را قرینه برای فهم دستۀ دیگـر قـرار داده اسـت _ یک نکتۀ مشترک به چشم میخورد؛ یعنی نهی از مسجد قرار دادن قبور، امّا اینکه معنـای ِ مسجد در روایات مذکور چیست ، نکتۀ قابل تأّمل و مهمّی میباشد که در ادامه به آن اشاره خواهد شد.
اگر در شریعت اسلامی ثابت شود که بنای مسـجد بـر روی قبـور، حرام و شرک یا لااقل ذریعۀ شرک است ، روشن میشود که آیۀ مذکور نیز در حق مسلمین حّجت نیست ؛ اّما همان طور که اشاره شد، غالب علما از روایات ناهی از مسجد قـرار دادن ِ قبور، چیزی غیر از مدعای محمد بن عبدالوهاب را فهمیده اند؛ پـس دلیلـی بـرخلاف آیـه وجود ندارد.