چکیده:
نویسنده در این مقاله درصدد برآمده است تا «هویت ملی» را از نظر امام خمینی بازشناسد، لزوم و ضرورت آن را یادآوری کند، به آسیبشناسی آن بپردازدو سرانجام راهحل مطرح شده را ارائه نماید.وی معتقد است که حضرت امام از میان عواملی که برای تعیین هویت ملی معرفی شدهاند (نژاد، خون، رنگ، مرز جغرافیایی، سیاست، فرهنگ) بر عامل فرهنگی تأکید دارد و هویت اصیل و واقعی را بر فطرت انسانی واحد مبتنی میداند. فطرتی که با تربیت اسلامی شکفته میشود و انسانی مستقل را به جامعه عرضه میکند.نویسنده با بررسی عوامل تاریخی به نحوة افول هویت ملی ایرانیان، از نظر امام، اشاره میکند و دو عامل را در آن دخیل میداند:1) شیوع و رواج مدرنیسم در دو سدة اخیر که باعث از خود بیگانگی، غربزدگی، خودکمبینی، گمشدگی و هیچ انگاری در جوامع اسلامی و ایران شد.2) رویکرد متحجران، رفاهطلبان و مرفهان بیدرد به اسلام و جامعه اسلامی.
خلاصه ماشینی:
"بنابراین، اگر محوریت هویت ایرانیان را هویتی انسانی مبتنی بر فطرت الهی بدانیم میتوان گفت این هویت با تأکید بر ارزشهای الهی اسلامی و شیعی به جذب عناصر مختلفی از فرهنگ ایران باستان، اعراب و غرب پرداخته و در عین حال در مقابل عناصر مختلفی از این فرهنگها مقاومت نشان داده و در واقع هویت مستقلی را برای ایرانیان خلق کرده است که از نظر امام خمینی احیای این فرهنگ مستقل میتواند به احیای ایرانی مستقل نیرومند و با ارزشهای انسانی و فطری بینجامد که قابلیت تلفیق با هویتهای انسانی جوامع دیگر را نیز دارا خواهد بود و در نهایت میتواند جانمایة امت واحده و جامعة جهانی انسانی را فراهم سازد.
امام با اشاره به پیشرفت علمی و صنعتی غرب که با غارت ملل آسیا و آفریقا بهدست آمده است و بعضی در اوج خودباختگی با کنار گذاشتن فکر و عقیده خود درصدد دستیابی به آن هستند و حتی احتمال خطا را برای اجنبیها متصور نمیشوند، میگوید: همینکه اسم مستشار امریکائی روی یک کسی آمد دیگر برای او این زمامداران بیهوش و خودسر ما خطا و اشتباه یا خیانت و دزدی قائل نمیشوند این بیدادگران خودپسند لغت عربی را که از فرهنگ خدا و دین اخذ شده و در عین حال با بهترین اسلوب و زیبایی توسعهای بیپایان به فرهنگ ما داده به جرم آنکه بهگفتة اینان لغت اجنبی است از کشور میخواهند بیرون کنند لکن اختیار یک کشور را بهدست مشتی اجانب میگذارند و آن را با کمال بیشرمی قدم اصلاحی میدانند این را جز بیهوشی یا خیانتکاری میتوان نامید؟ [کشف اسرار :82]."