چکیده:
ترانههای مادرانه، به عنوان ساختار ادبی و روایی، از کهنترین بخشهای ادبیات شفاهی در فرهنگ بشری به شمار میآیند که در زیر ساخت آنها، معانی ژرف و حقایق ارزندهای پنهان است که میتواند نشان دهندۀ پیوند بین ملتها و زبانها باشد. یکی از این زمینههای فرهنگ مشترک، در بین ترانههای مادرانه فارسی و فرانسوی، به ویژه از نظر ساختار روایی آنها قابل تامل است. در این مقاله با روش تطبیقی به لالاییهای این دو زبان، به عنوان نمونههای یک روایت و داستان نظر میشود که دارای ساختار روایی مشترک هستند. در این روایتها، عناصر روایی و روایت، زمان، مکان، اوج و حضیض، نگاه به گذشته، پیچش و گره افکنی و گره گشایی و نتیجه گیری اخلاقی، تا راهگشایی و بازگشت به نگرانیهای کودک و آرامش بخشی دیده میشود که از روحیۀ فرا زبانی و دلسوزانۀ مادری در فرهنگ بشر حکایت دارد. با روش تحلیل مقایسهای به این نتیجه نظر دارد که عناصر مشترک فرهنگ ملتها در لالاییها نیز نمود پیدا میکند. در لالاییهای فارسی و فرانسوی علاوه بر مضامین و درونمایۀ مشترکی که قابل مطالعه است در ساختار و چهارچوبهای ثابت آنها نیز پیوندهایی مشترک دیده میشود که حکایت از عمق پیوند فرهنگی دارد. در حقیقت لالاییهای هر دو زبان گونهای روایت و داستان محسوب میشوند.
Motherly songs, as a literary and narrative structure, are among the oldest parts of oral literature in human culture, under which there are deep meanings and precious truths hidden that can show the link between nations and languages. One of these areas of common culture can be traced between Persian and French motherly songs that are thought provoking in different aspects, especially in terms of their narratives. In this paper, the lullabies of these two languages are considered as examples of a narrative and a story, which have common narrative structure. In these narratives, the elements of narrative and narration, time, place, climax and nadir, look at the past, twisting and tying and unraveling and moral conclusions, through opening and returning to child's worries and comfort which implies a paralingual morale and maternal empathy in human culture. The compassionate language of a mother is a story in human culture. With comparative analysis, he concludes that the common elements of the culture of the nations are also reflected in the lullabies. In Persian and French lullabies, in addition to the common themes and those themes that can be studied, there are also common links in their fixed structures and frameworks,in the lullabies. links in their fixed structures and frameworks, which indicate the depth of the cultural link. In fact, the lullabies of both languages are a kind of narration and story.
خلاصه ماشینی:
تطبیق ساختار روایی ترانههای مادرانهی فارسی و فرانسوی علیاکبر افراسیابپور 1 دانشیار تربیت دبیر شهیدرجایی، تهران، ایران حسین آریان 2 دانشیار گروه زبان و ادبیات فارسی، واحد زنجان، دانشگاه آزاد اسلامی، زنجان، ایران چکیده ترانههای مادرانه، بهعنوان ساختار ادبی و روایی، از کهنترین بخشهای ادبیات شفاهی در فرهنگ بشری به شمار میآیند که در زیرساخت آنها، معانی ژرف و حقایق ارزندهای پنهان است که میتواند نشاندهندهی پیوند بین ملتها و زبانها باشد.
در لالاییهای فارسی و فرانسوی علاوه بر مضامین و درونمایهی مشترکی که قابلمطالعه است در ساختار و چهارچوبهای ثابت آنها نیز پیوندهایی مشترک دیده میشود که حکایت از عمق پیوند فرهنگی دارد.
بسیاری از اصول انسانی، آرزوها و بیم و امیدها و حتی ناگواریها و گوارائیهای اجتماعی و سیاسی را در همین ترانهها میتوان ملاحظه نمود و از آنجا که از زبان پر مهر مادر در گوش فرزندان زمزمه میشود تجربهی مشترک برای همهی انسانها را در بر دارد جالب این است که واژهی لالایی هم در زبانهای هند و اروپایی و ایرانی یک ریشه دارد و در زبانهای اروپایی نیز از ریشهی لاتین «لالاره» است.
در بین لالاییهای فارسی و فرانسوی نیز علاوه بر مضامین مشترک، از لحاظ ساختاری، مشابهتهایی دیده میشود که چهارچوب زمانی و مکانی و ترفندهای روایت و قواعد حاکم بر آنها به هم شباهت دارند و از یک راهکار در این روایتها استفاده شده است و در این مقاله نمونههای معدودی ارائه و تطبیق صورت میگیرد.
در لالاییهای فارسی و فرانسوی علاوه بر مضامین و درونمایهی مشترکی که قابلمطالعه است، در ساختار و چهارچوبهای ثابت آنها نیز پیوندهایی مشترک دیده میشود که حکایت از عمق پیوند فرهنگی دارد.