چکیده:
موضوع جایگاه علما در دوران غیبت و تشکیل حکومت دینی از جمله موضوعاتی است که به دلیل دارا بودن شاخصههای کلیدی و تأثیرگذار همواره مورد توجه محققان مسلمان و غیرمسلمان بوده است. مشاهده تغییر و تطورات در حیطه وظایف علمای شیعی و ورود ایشان به عرصههای سیاسی اجتماعی و طرح مسائلی همچون نظریه ولایت فقیه و اداره حکومت توسط فقهای شیعی، و خصوصا مشاهده نمونه حکومتی جمهوری اسلامی ایران، مستشرقان را بر آن داشت تا به شکل ویژهای به بررسی و نقد این موضوع بپردازند. مستشرقانی همچون کولین ترنر،هاینس هالم و ژوزف الیاش در بررسی موضوع مورد نظر، ضمن تمرکز بر منابع روایی شیعی، و همچنین بیان گزارههای تاریخی از قرون اولیه تا دوران معاصر، سعی در مخدوش ساختن مبانی مشروعیت تشکیل حکومت در دوران غیبت داشتهاند. در مقاله پیش رو در مرحله نخست به بیان ادله و دیدگاه این مستشرقان، و در ادامه به بیان اشکالات و نقدهای وارده بر آنها پرداخته شده است.
The issue of the status of scholars during the period of occultation and the formation of religious government is one of the issues that has always been the focus of Muslim and non-Muslim researchers due to its key and influential characteristics. Observing the changes and developments in the field of duties of Shia scholars and their entry into social political arenas and raising issues such as the theory of jurisprudence and administration of government by Shia jurists, and especially observing the example of the government of the Islamic Republic of Iran, prompted Orientalists to investigate in a special way and criticize this issue. Orientalists such as Colin Turner, Heinz Halm and Joseph Eliash have tried to distort the foundations of the legitimacy of the establishment of the government during the time of the occultation, while focusing on Shia narrative sources, as well as expressing historical propositions from the early centuries to the contemporary era. In the following article, in the first stage, the arguments and viewpoints of these orientalists have been stated, and in the following, the problems and criticisms against them have been discussed.
خلاصه ماشینی:
الیاش در نقد مرجعیت فقهی علما در دوران غیبت دلیل خود را به شرح ذیل بیان میکند: شیعه تنها مرجع تفسیر دین را امام معصوم میداند و از طرف دیگر در دوران غیبت، امام آنها زنده میباشد، پس در این دوران و با وجود زنده بودن امام، این شان برای او محفوظ است و هیج شخص دیگری حق تصدی این مقام را ندارد.
تحلیل نظام فکری عقیدتی شیعه با استناد بر تاریخ و روایات عدهای از مستشرقان معاصر مانند ترنر، الیاش، و هالم در تحلیلی که مستند به گزارههای تاریخی و همچنین روایات میباشد بیان میکنند طبق آموزههای شیعی و شواهد تاریخی مشاهده میکنیم از زمان امام صادق؟ع؟ خط فکری شیعه تغییر یافت و نوعی انزوا و ایستایی سیاسی در آن ایجاد شد تا جایی که امامان به نقد از شورشهای شیعیان پرداخته و آنان را در مورد تصاحب حکومت مورد مذمت قرار میدادند، در حقیقت منش منفعلانه و سکوتگرایی سیاسی، از زمان پیشوای ششمین شیعیان به یکی از مؤلفههای اساسی و بنیادین شیعه تبدیل گردید.
( Eliash, 1979: p20) الیاش علاوه بر این به نقل از حامد الگار به ذکر نمونههایی از سوءاستفاده علما از اموالی تحت عنوان خمس در دست ایشان بوده است میپردازد 2 و در یک نتیجهگیری کلی بیان میکند که ادامه دادن نظام اخد خمس در دوران غیبت، راهحلی برای درآمدزایی علما و تأمین نیازهای مالی حکومت فقها در زمان عدم حضور امام میباشد.