چکیده:
کیفیت زندگی مفهوم گستردهای است که دارای معانی گوناگونی برای افراد و گروههای مختلف است. برخی آن را به عنوان قابلیت زیستپذیری یک ناحیه، برخی دیگر به عنوان سنجهای برای میزان جذابیت و برخی به عنوان رفاه عمومی، بهزیستی اجتماعی، شادکامی، رضایتمندی و. . . تفسیرکردهاند. بهطور کلی میتوان کیفیت زندگی را با استفاده از شاخصهای ذهنی و عینی محاسبه نمود. شاخصهای ذهنی، منعکسکننده ارزیابی ذهنی افراد از زندگی میباشند. برای سنجش کیفیت زندگی عمدتا از شاخصهای عینی و ذهنی یا ترکیبی از هر دوی آنها استفاده میشود. توجه دانش جغرافیا به کیفیت زندگی و مفاهیم مربوط به آن به اواخر دهه 1960 برمیگردد. واژه کیفیت زندگی مطلوب از دیدگاه علوم مختلف تعریف شده، اما در تعاریف مکاتب مختلف از کیفیت زندگی، میتوان واژههایی مانند احساس عمومی خوشبختی، حس مثبت از روابط اجتماعی و فرصتهای بروز تواناییهای فردی را مشاهده کرد. در ادامه، شواهد تجربی کیفیت زندگی از دیدگاه محققان ارائه شده که برای سنجش آن از معیارهای گوناگون استفاده شده است. شکلگیری، رشد و گسترش مفهوم کیفیت زندگی در طی نیم قرن اخیر، آن را به مفهومی کلیدی و مهم در عصره مباحث جهانی و مسائل انسانی تبدیل کرده است، به طوری که امروزه در کنار مفاهیم توسعه پایدار، مفهوم کیفیت زندگی نیز مطرح شده است. به همین منظور در پژوهش حاضر قصد داریم به بررسی و شناخت عوامل موثر در کیفت زندگی مطلوب با مداقه در ویژگی ها و برنامه های لازم در این راستا بپردازیم. روش تحقیق از نوع تحلیلی-توصیفی بوده و ابزار گردآوری اطلاعات و داده ها فیش برداری و استفاده از روش کتابخانه ای می باشد.