چکیده:
این مقاله در پی معرفی جدیدی از برخی آموزههای شریعت است که نظم کلی نظام معرفتی و نظام اجرایی فقه را تامین میکند. فقه موجودء متشکل از مجموعه احکامی است که بیانگر بایستهها و شایستههایند؛ اما بایستهها و شایستههایی که صرفا از تعبد حاصل شاهاند و یک جهت خاص که آنها را تحت نظام آورد» مورد توجه نبوده است. رجوع به منابع معرفتی شریعت نشان میدهد که آموزههای شریعت بیش از این احکام است و نظامی خاص در آن وحود دارد. این نظام با آموزههایی که جهتگیریهای کلی احکام شرعی را نشان میدهد» به دست میآید. این آموزهها را با عنوان سیاستهای شرعی معرفی خواهیم کرد. مسئله اصلی این مقاله معرفی این آموزهها و ادله آنهاست. سیاستها آموزههایی از شریعتاند که شآان آنها حکومت بر قواعصد اصولی یا فقهی و نیز فروع فقهی است. آنها جهتی کلی را نشان میدهند که احکام فرعیه باید به طور مدام و به صورت پیشرونده در آن حهت باشند. لذا این سیاستها به تکلیف مستقلی اشاره نمیکنند؛ بلکه موضوع آنها همان تکالیف دیگر است و قواعدی برای تعریف وضعیت موفقیت و شکست» تعریف راهبرد و آیندهپژوهیاند. این سیاستهاء همچون احکام فرعیه باید قابل اسناد به شریعت الهی باشند. مفاد ادلهای که بیانگر این سیاستهایندء اغلب بیانگر اوصاف شریعت یا اراده تشریعیاند با در قالب خطابات مقاصدی بیان میشوند. این مقاله دو بخش دارد: در بخش اول ماهیت سیاستها و در بخش دوم ادله آنها معرفی میشود. موضوع آنها همان تکالیف دیگر است و قواعدی برای تعریف وضعیت موفقیت و شکست» تعریف راهبرد و آیندهپژوهیاند. این سیاستهاء همچون احکام فرعیه باید قابل اسناد به شریعت الهی باشند. مفاد ادلهای که بیانگر این سیاستهایندء اغلب بیانگر اوصاف شریعت یا اراده تشریعیاند با در قالب خطابات مقاصدی بیان میشوند. این مقاله دو بخش دارد: در بخش اول ماهیت سیاستها و در بخش دوم ادله آنها معرفی میشود.