چکیده:
موضوع اسلامی شدن علوم دانشگاهی و بهویژه علوم انسانی» سالهاست که از دغدغههای سیاستگذاران فرهنگی و آموزشی کشور بوده است. بر اساس سند نقشه جامع علمی کشورء «ایجاد تحول بنیادین علمی به خصوص در بازبینی و طراحی علوم انسانی در چارچوب جهانبینی اسلامی»» یکی از مبانی و ارزشهای بنیادین در نظر گرفته شده است. یکی از راهکارها برای این تحقق این هدفء اصلاح شرح درس مصوب رشتهها در شورایعالی برنامهریزی و آموزش عالی بوده است. از جمله رشتههایی که شرح درس آن مورد بازنگری قرار گرفته» رشته برنامهریزی شهری و منطقهای است که طمن تفکیک به دو رشته مجزای برنامهریزی شهری و برنامهریزی منطقهای» محتوای برخی دروس آن نیز تغییر یافته است. در مقاله حاصر,ء تلاش شده تا نشان داده شود که تغییرات اعمالشده در شرح درسها به چه ترتیب بوده و این تغییرات تا چه میزان در جهت دغدغه کلان اسلامی شدن روی داده است. روش تحقیق در این مطالعه، روش اسنادی است. برایناساس با رجوع به برنامه درسی مصوبء مواردی که تعبیر «اسلامی» در آنها به کار رفته شناسایی شدهاند. در این چارچوب، تنها دو درس با عنوانهای «نظریههای برنامهریزی منطقهای» با تا کید بر رویکرد اسلامی» و «سمینار شهرهای اسلامی» با موضوع پژوهش حاضر مرتبط بودند. با رجوع به شرح درس این دو عنوان» میزان انطباق محتوای تعیینشده با عنوان و نیاز دانشجویان پررسی و تحلیل شد. نتایج بررسی نشان داد که درباره درس «نظریههای برنامهریزی منطقهای با تاکید بر رویکرد اسلامی» که حاصل تغییر نام درس «نظریههای برنامهریزی منطقهای» در برنامه گذشته است» تنها تغییر عنوان روی داده است و محتوای درسی» تناسبی با عنوان جدید ندارد. درباره درس «سمینار شهرهای اسلامی»، که حاصل تغییر نام درس (سمینار شهرها در سرزمینهای اسلامی» است، اگرچه محتوای مناسبی در نظر گرفته شده، اما با توجه به اختیاری بودن درس و اینکه در هیچیک از دانشگاههای مادر (تهران» علم و صنعت، شهید بهشتی، تربیت مدرس و هنر تهران) ارائه نمیشود» اثرگذاری این درس بر نظام تدریس میسر نبوده است. یافتههای تحقیق نشان میدهد که آنچه برنامهریزان آموزش شهرسازی با عنوان اسلامیسازی انجام دادهاندء تنها به پارهای تغییرات صوری و غیرمژثر ختم شده است (دستکم در مورد مطالعاتی یعنی کارشناسی ارشد برنامهریزی منطفهای) برایناساس نمیتوان تشخیص داد که این اسلامیسازی, به معنای انطباق با آموزههای اسلامی» یا بارخوانی تجارب تاریخی سرزمینهای اسلامی است» و یا اساسا تلقی دیگری را دنبال میکند. درخور توحه آنکه برمبنای برنامهریزی آموزشی اسنادان در دانشگاههای اصلی نیز توحه جدی به این تغییر عنوان قابل مشاهده نیست. در مجموع میتوان گفت که موضوع اسلامیسازی علوم، علیرغم مژکد بودن در اسناد فرادستی» در زمان احرا (دستکم در مورد مطالعاتی) به پارهای تغییرات ظاهری محدود شده است.