چکیده:
تولید دانش اسلامی دارای دو وجه ذهنی-نظری وعینی است و در مطالعات مربوطه، وجه عینی آن که به ارتباط دانش با واقعیات موجود میپردازد» کمتر مورد توجه قرار گرفته است. یکی از مژلفههای مهم برای بررسی وجه عینی تولید دانش اسلامی» توجه به ابعاد رویهای تولید دانش اسلامی (در مقابل ابعاد ماهوی و محنوایی) و توجه به سازوکار و چگونگی تولید دانش اسلامی در متن واقعیت موحود است. در این راستا در این مقاله با پررسی فرایند تولید علم» مدلی برای دستیابی به پارادایم دانش اسلامی و بسط این دانش، پپشنهاد داده میشود و به عنوان یک نمونه موردی (با توجه به بسترهای مناسب این رشته برای تولید مراحل فرایند تولید دانش را بپیمایند. پارادایم شهرسازی اسلامی را تحقق بخشند و در نتیجه به جریان غالب و کارآمد تبدیل بشوند. پاسخ این پرسش را باید راهبردهایی دنبال کرد که به مثابه نقشه راه کلان تحقیقات عمل کرده» حایگاه پژوهشهای انجامشده در فرایند تولید دانش را مشخص میکنند. ازاینرو براساس روش فراتحلیل» راهبردهای مختلفی در مطالعات مختلف این حوزه شناسایی شدند که میتوانند الگوهای عامی برای تولید علم دینی در دیگر رشتهها نیز باشند. این راهبردها عبارتاند از: نقد مدرنیته، بومیسازی، دیالکتیک. سنتپژوهی؛ تحدید فقهی، نابپژوهی، خردپژوهی، تمامپژوهی و نیازپژوهی. پس از طرح این گونهشناسی، تلاش شده است تا انگارههای اصلی مندرج در هر راهبرد تبیین شود وبا پیگیری نقش هر راهبرد در فرایند شکلدهی پارادایم دانش اسلامی، ارزیابی جامعی از مزایا و معایب آنها ارائه گردد. با توجه به این بررسیها، به نظر میرسد بازنگری در راهبردهای تحقیق در پژوهشهای اسلامی بتواند تا حدی فاصله آتها را با واقعیت وعپنیت کاهش دهد و جنبههای عینی دانش اسلامی را تفویت کند.