چکیده:
علامه طباطبایی بر طبق مبانی حکمت صدرایی علم حضوری را امری وجودی و مجرد از مادّه می داند که در آن، عالِم با واقعیّت خودْ، معلوم را می یابد. یکی از مباحثی که علامه به تفصیل مطرح نموده است، بحث از اعتباریات یا ادراکات اعتباری است. باید دانست که بین دیدگاه وی در علم حضوری و ادراکات اعتباری ارتباط وجود دارد به این صورت که نتایجی که از نظریة علامه دربارة حقیقت علم حضوری حاصل می شود، در تعیین مبنای تمایز ادراکات حقیقی و اعتباری و نسبت آنها با علم حضوری موثر است. بنابراین مسأله این پژوهش عبارت است از: «دیدگاه ویژة علامه طباطبایی در مسأله علم حضوری چگونه مبنای تمایز ادراکات حقیقی از اعتباری قرار می گیرد؟» این پژوهش به روش کتابخانهای – تحلیلی انجام شده است؛ به این منظور با توجه به مسأله تحقیق به آثار و عبارات علامه طباطبائی مراجعه نموده و سپس به تحلیل آنها پرداخته شده است. یافتههای حاصل از این پژوهش چنین است که اولاً بر اساس تحلیل علامه، حقیقت علم در علم حضوری منحصر است، چرا که از نظر وی هر علم حصولی در حقیقت، علمی حضوری است؛ ثانیاً نتایج حاصل از دیدگاه علامه در علم حضوری نقش ویژه ای در تحلیل مبنای تمایز ادراکات حقیقی از اعتباری دارد؛ ثالثاً کاربست دیدگاه ویژة علامه دربارة حقیقت علم حضوری و تحلیل نتایج آن به ویژه در خصوص تبدیل علم حضوری به حصولی است که در مسألة ملاک تمایز ادراکات حقیقی و اعتباری به کار رفته است. نتیجه پژوهش این است که بر حسب نظر علامه، مبنای ادراکات حقیقی، علوم حضوری محض و مبنای ادراکات اعتباری، علوم حضوری قابل تبدیل به علم حصولی است.
علامه طباطبایی بر طبق مبانی حکمت صدرایی علم حضوری را امری وجودی و مجرد از ماده می داند که در ان، عالم با واقعیت خود، معلوم را می یابد. یکی از مباحثی که علامه به تفصیل مطرح نموده است، بحث از اعتباریات یا ادراکات اعتباری است. باید دانست که بین دیدگاه وی در علم حضوری و ادراکات اعتباری ارتباط وجود دارد به این صورت که نتایجی که از نظریه علامه درباره حقیقت علم حضوری حاصل می شود، در تعیین مبنای تمایز ادراکات حقیقی و اعتباری و نسبت انها با علم حضوری موثر است. بنابراین مساله این پژوهش عبارت است از: «دیدگاه ویژه علامه طباطبایی در مساله علم حضوری چگونه مبنای تمایز ادراکات حقیقی از اعتباری قرار می گیرد؟» این پژوهش به روش کتابخانهای – تحلیلی انجام شده است؛ به این منظور با توجه به مساله تحقیق به اثار و عبارات علامه طباطبايی مراجعه نموده و سپس به تحلیل انها پرداخته شده است. یافتههای حاصل از این پژوهش چنین است که اولا بر اساس تحلیل علامه، حقیقت علم در علم حضوری منحصر است، چرا که از نظر وی هر علم حصولی در حقیقت، علمی حضوری است؛ ثانیا نتایج حاصل از دیدگاه علامه در علم حضوری نقش ویژه ای در تحلیل مبنای تمایز ادراکات حقیقی از اعتباری دارد؛ ثالثا کاربست دیدگاه ویژه علامه درباره حقیقت علم حضوری و تحلیل نتایج ان به ویژه در خصوص تبدیل علم حضوری به حصولی است که در مساله ملاک تمایز ادراکات حقیقی و اعتباری به کار رفته است. نتیجه پژوهش این است که بر حسب نظر علامه، مبنای ادراکات حقیقی، علوم حضوری محض و مبنای ادراکات اعتباری، علوم حضوری قابل تبدیل به علم حصولی است.
خلاصه ماشینی:
بنابراین مسأله این پژوهش عبارت است از: «دیدگاه ویژة علامه طباطبایی در مسأله علم حضوری چگونه مبنای تمایز ادراکـات حقیقـی از اعتباری قرار می گیرد؟» این پژوهش به روش کتابخانه ای – تحلیلی انجام شده است ؛ به ایـن منظور با توجه به مسأله تحقیق به آثار و عبارات علامه طباطبائی مراجعـه نمـوده و سـپس بـه تحلیل آنها پرداخته شده است .
یافته های حاصل از این پژوهش چنین است که اولاً بـر اسـاس تحلیل علامه ، حقیقت علم در علم حضوری منحصر است ، چرا که از نظر وی هر علم حصولی در حقیقت ، علمی حضوری است ؛ ثانیاً نتایج حاصل از دیدگاه علامه در علم حضـوری نقـش ویژه ای در تحلیل مبنای تمایز ادراکات حقیقی از اعتبـاری دارد؛ ثالثـاً کاربسـت دیـدگاه ویـژة 1 * دانشیار گروه معارف اسلامی ، دانشگاه علوم پزشکی نیشابور، نیشابور، ایران ، yahoo.
بر ایـن اسـاس ، مسـألة اصلی پژوهش چنین است : «دیدگاه ویژة علامه طباطبایی در مسأله علم حضوری چگونه مبنای تمایز ادراکات حقیقی از اعتباری قرار می گیرد؟» نتیجة حاصل از ایـن پـژوهش آن اسـت کـه دیدگاه ویژة علامه دربارة حقیقت علم حضوری و تحلیلی که از نتایج آن به ویژه در خصوص تبدیل علم حضوری به حصولی به دست می آید، در مسألة مـلاک تمـایز ادراکـات حقیقـی و اعتباری به کار رفته است .
بنابراین در این پژوهش نیز نسبت میان بازگشت علم حصولی به حضوری با تقسیم ادراکـات بـه اعتبـاری و حقیقـی در اندیشـة علامه مورد بررسی قرار نگرفته است .