چکیده:
بیتردید، بهرهگیری از اصول تعلیم و تربیت قرآنی به عنوان یکی از زمینههای ارتقای معنویت و راهکاری مقابله با سبک زندگی غربی دارای اهمیت است. قرآن کریم در خلال قصههای مختلف، بارها از اصول تعلیمی سخن به میان آورده؛ از جمله در قصهی همراهی حضرت موسی با حضرت خضر. این داستان، حاوی اصول تعلیمی ارزشمندی است که در نظام آموزشی بسیار کاربرد دارد. این نوشتار که با هدف دستیابی به اصول تعلیمی برآمده از این قصه و با استفاده از روش توصیفی – تحلیلی تدوین یافت، در پی پاسخ به پرسش است که: اصول تعلیمی برآمده از داستان حضرت خضر و موسی چیست؟ مهمترین نتیجهایکه از انجام این پژوهش به دست آمده این استکه این قصه، آمیخته با اصول تعلیمی متعددی همچون: اصل آمادگی، اعتماد؛ اطاعتپذیری، قانونمداری، حقپذیری، تدریج، مداومت، تشویق و تنبیه میباشد؛ و این اصول به سه دسته قابل تقسیم میباشند: اصول تعلیمی مشترک بین معلّم و متعلّم، اصول تعلیمی خاص متعلّم، و اصول تعلیمی خاص معلّم.
AbstractUndoubtedly, it is important to use the principles of Quranic education as one of the fields of improving spirituality and coping with the western lifestyle. The Holy Quran has repeatedly mentioned educational principles in various stories; Including in the story of the companionship of the Prophet Moses (PBUH) with the Prophet Khizr (PBUH). This story contains valuable educational principles that are widely used in the educational system. This article, which was compiled with the aim of obtaining educational principles derived from this story and using the descriptive-analytical method, seeks to answer the question: What are the educational principles derived from the story of the Prophet Khizr (PBUH) and the Prophet Moses (PBUH)? The most important result obtained from this research is that this story is mixed with several educational principles such as: preparation, trust, obedience, rule of law, acceptance of rights, gradualness, persistence, encouragement and punishment; And these principles can be divided into three categories: shared educational principles between teacher and student, specific educational principles of the student, and specific educational principles of the teacher.
خلاصه ماشینی:
بنابراین، نوشتار حاضر به شیوهی توصیفی – تحلیلی برای پاسخدهی به این سوال که اصول تربیتی برآمده از داستان حضرت خضر و موسی چیست؟ تدوین یافته است؛ به همین منظور پس از بررسی مفهوم برخی از اصطلاحات مورد نیاز، مباحث مربوطه را در قالب سه محور: اصول تربیتی مشترک بین متربّی و مربّی، خاصّ متربی، و خاصّ مربّی ارائه میکند تا خدمتی در جهت ارتقای تعلیم و تربیت جامعه که دغدغهی مقام معظم رهبری بوده صورت پذیرد.
(باقری، 139۵: 2۴1-2۴۶) دو- اصل شوق به یادگیری و یاددهی مسئلهی «شوق به یادگیری» از سوی فراگیران (متعلّمان) و «اشتیاق به یاددهی» از ناحیهی معلّمان از جمله اصول تعلیمی است که در داستان حضرت موسی و خضر بدان اشاره شده است؛ زیرا حضرت موسی از حضرت خضر اجازه میگیرد تا برای یادگیری و رشد یافتن، با ایشان همراهی نماید و از آن حضرت تقاضا میکند تا از علم خویش به او بیاموزد.
دراینکه حضرت موسی به خاطر نسیان و غفلتش عذرخواهی میکند؛ ناشی از روحیهی حقپذیری او است (طبرسی، 1380: ۶ /۴8۴؛ آلوسی، 1۴1۵: 1۵/ 337؛ طباطبایی، 1378: 13/ 3۴۴)؛ بنابراین با توجه به اینکه وقتیکه حضرت موسی (که از پیامبران اولوالعزم بوده)، از اقدام برخلاف قرارش با حضرت خضر عذرخواهی میکند؛ پس بر هر متعلّم (و فراگیر) نیز لازم است (بلکه اولویت دارد) به هنگام خروج از محدودهی قوانین وضع شده، عذرخواهی کرده و در جهت جبران اشتباه خویش، تلاش نماید تا در ادامهی راه بتواند آموختن را با آرامش بیشتری طی نموده و به اهداف کلان علمی و تربیتی دست یابد.